مطالعه جدیدی از سوی موسسه ملی مصرف الکل و الکل ( NIAAA ) منجر به بروز اختلالات مصرف مواد ( یعنی مصرف الکل و مواد مخدر و وابستگی ) و اختلالات روحی و اضطراب اصلی براساس موج ۲ از بررسی ملی مواد مخدر در رابطه با الکل و شرایط مرتبط میشود ( NESARC ) .
این بررسی تاریخی اولین مطالعهای است که در آمریکا برای شناسایی میزان شیوع این اختلالات در جمعیت آمریکا انجام شد . علاوه بر این ، اطلاعات مربوط به عوامل خطر sociodemographic و psychopathologic برای این اختلالات را فراهم میکند - - اطلاعات حیاتی برای توسعه مداخلات پیشگیرانه مبتنی بر شواهد - - و ریسک برای اختلالات پس از بعدی را تخمین میزند .
Bridget گرنت ، Ph.D. ، رئیس آزمایشگاه NIAAA's of و اپیدمیولوژی ، و همکارانش دریافتند که نرخهای ۱ ساله میزان شیوع افسردگی ( ۱.۷۰ % ) ، اختلال افسردگی اصلی ( ۱.۵۱ % ) و اختلال اضطراب عمومی ( ۱.۱۲ % ) ، اختلال دوقطبی اول ( ۰.۵۳ % ) و phobia خاص ( ۰.۴۴ % ) . میزان رخداد یک ساله از ترس اجتماعی DSM - IV ( ۰.۳۲ % ) ، دو قطبی ۲ ( ۰ % ) و مصرف مواد ( ۰.۲۸ درصد ) و وابستگی دارو ( ۰.۳۲ % ) کمتر است اما ناچیز نیستند . این نرخها با نرخ شیوع مربوطه برای دیگر بیماریهای شایع پزشکی مانند سرطان ریه ( ۰.۰۶ % ) ، سکته ( ۰.۴۵ % ) و بیماریهای قلبی عروقی ( ۱.۵ % ) قابلمقایسه است .
این مطالعه نشان داد که مردان در ابتدا در معرض خطر اعتیاد به الکل ، وابستگی الکل و وابستگی به مواد مخدر قرار دارند و نرخهای شیوع ۱ ساله در بین ۲۰ تا ۲۹ ساله و افرادی که طلاقگرفته اند یا ازدواجنکرده اند، در بین ۲۰ تا ۲۹ سال بودهاست . در مقابل ، خطر بسیاری از اختلالات اضطراب DSM - IV ، از جمله اختلال اضطراب ، ترس خاص اما نه ترس اجتماعی ، و اختلال اضطراب تعمیمیافته ، در میان زنان بسیار بزرگتر بود و همه اختلالات اضطراب در کوچکترین گروه سنی ( ۲۰ تا ۵۴ ساله ) بزرگتر بودند .
در میان اختلالات خلقی DSM - IV بررسی شده در این مطالعه ، خطر ظهور نخستین اختلال افسردگی اصلی در میان زنان وجود داشت و هیچ تفاوت جنسی در بروز اختلالات دو قطبی و دو قطبی وجود نداشت . به طور کلی ، این نتایج ، سن را به عنوان یک فاکتور ریسک کلی مهم برای اولین مرحله DSM - IV مورد استفاده ، حالت روحی و اضطراب نشان میدهد ، در حالی که اثرات سکس و وضعیت تاهل خاص به نظر میرسد .
مطابق با مطالعات پیشین ، dysthymia مبنا در این مطالعه پیشبینی رویداد را پیشبینی کرد و MDD مبنا ، اختلال دو قطبی حوادث دو قطبی را پیشبینی کرد، که نشان میدهد که MDD قبل از رشد اختلال دوقطبی دوم پیش میرود . مطابق با سایر مطالعات آیندهنگر ، سو استفاده و وابستگی الکل روابط زمانی متقابل قوی را نشان داد ، در حالی که مصرف مواد مخدر تنها وابستگی به مواد مخدر را پیشبینی میکرد .
نویسندگان میگویند : " رابطه متقابل بین سو مصرف الکل و وابستگی نشان میدهد که عوامل مشترک قوی ممکن است بر رابطه تاثیر بگذارند و حمایت از بین بردن سلسلهمراتب بین اختلالات در بازبینیهای آتی DSM را فراهم میکند . " دیگر یافتهها ، روابط موقتی متقابل بین MDD و gad ، و اختلال اضطراب و اضطراب را شامل میشوند که بیانگر این است که عوامل مشترک زمینهساز این اختلالات هستند . نویسندگان خاطرنشان میکنند که علاوه بر این ، اختلالات استفاده از مواد ، هیچ گونه عارضه یا اختلال اضطراب را پیشبینی نکرده اند .
با وجود یافتههای فریبنده که مکملهای اسیدهای چرب امگا ۳ میتواند علائم افسردگی را کم کند ، هنوز شواهد کافی برای گفتن این که آیا امگا ۳ درمان مفید برای افراد مبتلا به اختلال دو قطبی است ، وجود ندارد .
دکتر پل مونتگومری ، دکترا ، و الکس ریچاردسون ، مدرک دکترا از دانشگاه آکسفورد ، گفت که با این وجود ، امگا ۳ سزاوار مطالعه بیشتر است چون به نظر میرسد که هیچ عارضه جانبی جدی ندارند و اغلب متخصصان به مکملها برای افراد مبتلا به بیماریهای قلبی و برخی از اختلالات ایمنی توصیه میکنند .
مونتگومری و ریچاردسون پنج مطالعه بر روی اثرات مکمل امگا ۳ برای اختلال دوقطبی یافتند ، اما تنها یک مطالعه از ۷۵ بیمار دادههای کافی در مورد نتایج درمان برای محققان را فراهم کرد . بیماران در این مطالعه علائم افسردگی کمتری را در هنگام گرفتن مکملها به همراه داشتند ، اما امگا ۳ بر نشانههای جنون آنها تاثیری نداشت . بیمارانی که اختلال دو قطبی دارند میتوانند بین دورههای اختلال در حالت بالا - بالا و افسردگی - و افسردگی برنامهریزی کنند .
بررسی مطالعات در آخرین موضوع کتابخانه Cochrane ، انتشار همکاری Cochrane ، یک سازمان بینالمللی است که تحقیقات پزشکی را ارزیابی میکند . بررسیهای سیستماتیک مثل این یک نتیجهگیری مبتنی بر شواهد در مورد عملکرد پزشکی بعد از بررسی محتوا و کیفیت آزمایشها پزشکی موجود در یک موضوع را رسم میکند .
مونتگومری اظهار داشت که این بررسی نشان میدهد که هنوز شواهد کافی برای تعیین این که چگونه امگا ۳ بر اختلال دو قطبی تاثیر میگذارد وجود ندارد و چه شواهدی در حال حاضر وجود دارد ، چنین طبیعتی متغیر و اغلب سوالبرانگیز است که هیچ نتیجهگیری قابل اطمینانی ممکن است کشیده نشود ."
اختلال دوقطبی در میان ۳۰ عامل بالای معلولیت در سراسر جهان است . Clinicians انواع داروها را برای درمان اختلالات روانی پیچیده تجویز میکند ، اما این داروها به ندرت باعث میشوند که نشانهها به طور کامل ناپدید شوند و آنها میتوانند اثرات جانبی جدی داشته باشند .
به تازگی تعداد زیادی از مطالعات نشان دادهاند که امگا ۳ میتواند برای اختلالات روحی دیگر مانند افسردگی بالینی ، اختلالات شخصیت و شیزوفرنی ، مفید باشد .
نسخههای مختلف اسیدهای چرب مثل روغن دانه کتان و روغن ماهی هستند . مونتگومری گفت : " پژوهشگران هنوز مشخص نیستند که چطور کار امگا ۳ در بدن وجود دارد ، اما ممکن است نقشهای کلیدی در ساختار و عملکرد مغز داشته باشند ."
مونتگومری اظهار داشت : " در حال حاضر تعداد کمی از مطالعات موجود حاکی از این است که بیماران باید از امگا ۳ همراه با تثبیتکننده روانی تجویز شده استفاده کنند .
دکتر جوزف Hibbeln ، که رئیس بخش مواد مغذی موسسه ملی مصرف الکل و الکل است ، گفت که او و همکارانش " قویا " توصیه میکنند که بیمارانی که اختلالات روانی دارند از مکملهای امگا ۳ به جای گزینههای درمان روانی استفاده نکنند .
شرکتهایی که این مکملها را تولید میکنند ، همراه با بودجه دولتی و خیریه ، از برخی مطالعات در نظر گرفتهشده برای این بازبینی حمایت کردهاند . این بررسی فاش کرد که مونتگومری و ریچاردسون به عنوان مشاور چندین شرکت تولید کننده اسید چرب کار کردهاند .
مرجع : مونتگومری P ، a [j] . اسیدهای چرب امگا ۳ برای اختلال دوقطبی است. پایگاهداده Cochrane ( اصولی ( اصولی در سال ۲۰۰۸ ، شماره ۲ .
Incidence ، Precursors و Psychiatric اختلالات روانی اصلی
مبدا :
روانپزشکی مولکولی
خلاصه :
این مطالعه نتیجه میگیرد که در حالی که گزارشها اخیر نشان میدهند که یک مشکل با اختلال دو قطبی وجود دارد ، یک مساله برابر اگر مشکل بزرگتر با overdiagnosis وجود نداشته باشد . این مطالعه به صورت آنلاین توسط مجله روانپزشکی بالینی منتشر شد . محقق اصلی ، مارک زیمرمن ، در جلسه سالانه انجمن روانپزشکی آمریکا در روز چهارشنبه ، ۷ مه ، این یافتهها را ارائه خواهد داد .
این مطالعه شامل ۷۰۰ بیمار روانی است که با استفاده از SCID مصاحبه شدهاند و یک پرسشنامه self بین ماه مه ۲۰۰۱ تا مارس ۲۰۰۵ تکمیل کردهاند . این پرسشنامه از بیمارانی پرسیده شد که آیا پیش از این بیماری مبتلا به اختلال افسردگی دو قطبی یا اختلال افسردگی مبتلا به اختلال افسردگی را تشخیص دادهاند یا خیر . تاریخچه خانواده اختلال دوقطبی به عنوان شاخصی از اعتبار تشخیصی مورد استفاده قرار گرفت .
از ۷۰۰ بیمار ، ۱۴۵ گزارش شدهاست که قبلا ً به عنوان اختلال دوقطبی تشخیص داده شدهاند ؛ با این حال ، کمتر از نیمی از ۱۴۵ بیمار ( ۴۳.۴ درصد ) به اختلال دوقطبی براساس the تشخیص داده شدند . علاوه بر این ، این مطالعه نشان داد که بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی مبتنی بر اختلال دوقطبی ، خطر morbid بالاتری از اختلال دوقطبی در بستگان درجه اول داشتند .
اثرات جانبی غیر ضروری نگرانی عمده of هستند . از آنجا که تثبیتکننده حالت درمان اختلالات دو قطبی هستند ، overdiagnosing میتواند بیماران را به طور غیر ضروری در معرض اثرات جانبی دارو ، از جمله ضربه احتمالی به کلیه ، endocrine ، کبدی ، immunologic و متابولیک قرار دهد .
نویسنده سرب ، مارک زیمرمن ، مدیر روانپزشکی بیماران سرپایی در بیمارستان رود آیلند و استادیار رشته روانپزشکی و رفتار انسانی در مدرسه پزشکی وارن Alpert در دانشگاه براون ، میگوید : " Clinicians به تشخیص اختلالاتی که احساس راحتی بیشتری میکنند تمایل دارند . ما فرض میکنیم که در دسترس بودن داروهایی که برای درمان اختلال دو قطبی تایید شدهاند ممکن است بر متخصصین بالینی تاثیر گذار باشد که مطمئن نیستند آیا بیمار اختلال دو قطبی یا اختلال شخصیت مرزی دارد یا خیر . " او ادامه میدهد : " این جانبداری از طریق پیام بازاریابی شرکتهای داروسازی به پزشکان تقویت میشود ، که بر ادبیات در مورد تاخیر و اختلال اختلال دو قطبی تاکید دارد و ممکن است متخصص بالینی باشد تا از تشخیص اختلال دو قطبی اجتناب کند ."
زیمرمن به این نتیجه میرسد ، " نتایج این تحقیق نشان میدهد که اختلال دوقطبی " overdiagnosed " است و ما توصیه میکنیم که متخصصین بالینی از یک روش استاندارد شده، معتبر در تشخیص اختلال دو قطبی استفاده میکنند .
این گزارش از روشهای جزیره رود برای بهبود پروژه تشخیص و خدمات تشخیص تشخیص و خدمات ( midas ) است ، که زیمرمن یک محقق اصلی است . زیمرمن گفت : " پروژه midas در ادغام روشهای تشخیص کیفیت تحقیق در یک مطب سرپایی در جامعه وابسته به یک مرکز پزشکی آکادمیک ، منحصر به فرد است ."
فواید امگا ۳ هنوز به اختلال دوقطبی نامشخص است
مبدا :
مرکز پیشبرد سلامت
خلاصه :
تخمین زده شدهاست که تا ۹۰ درصد از کودکان و نوجوانان مبتلا به مشکلات روانی اختلال دو قطبی دارند و شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه بیپی دی و نوجوانان ممکن است دارای ویژگیهایی باشند , مانند نوسان خلق مکرر و دراماتیک , که در شکل بزرگسال اختلال دیده نمیشود . در حالی که سطوح بالای سیگار کشیدن و سو مصرف مواد پیش از این در بیماران بیپی دی و بزرگسال گزارششده , مشخص نشده است که چگونه استفاده و سو استفاده از مواد در ارتباط با حضور بیپی دی و اینکه آیا هر ریسک افزایشیافته را میتوان به شرایط همزیستی مانند اختلال کمتوجهی بیشفعالی , اختلال سلوک یا اختلال اضطراب نسبت داد .
مطالعه حاضر دادههای گستردهای را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد - - شامل سوابق خانوادگی , اطلاعات از پزشکان مراقبتهای اولیه , و یک مصاحبه روانی دقیق - که در آغاز یک بررسی مداوم در پی یک گروه از بیماران بیپی دی به بزرگسالی جمعآوری شد . علاوه بر شرکت کنندگان با بیپی دی , که در یک سن متوسط ثبتنام کردند , این مطالعه شامل شرکت کنندگان کنترل در همان سن است که به دقت غربالگری اختلالات خلقی را بررسی میکند .
میزان بروز هر نوع سو مصرف الکل یا وابستگی , سو مصرف و وابستگی به مواد مخدر و مصرف سیگار در شرکت کنندگان بیپی دی نسبت به گروه کنترل بیشتر بود . به طور کلی , میزان مصرف مواد / مصرف مواد در گروه دو قطبی بیش از ۰.۰۵ درصد و در گروه شاهد بود . هنگامی که برای شرایط رفتاری و روانی در نظر گرفته شد , نتایج هنوز ریسک بالاتری در گروه دو قطبی نشان میدهند . تجزیه و تحلیل اینکه چگونه شروع علایم دو قطبی مربوط به هنگام شروع مصرف مواد آغاز شد , آشکار کرد که بیپی دی , در بیشتر شرکت کنندگان مطالعه , آغاز شد .
دادهها همچنین نشان داد که جوانان دو قطبی که علائم آن در دوران نوجوانی آغاز شده بودند , احتمال بیشتری برای سو مصرف مواد مخدر و الکل داشتند . ساگین میگوید : " ممکن است که شروع بد تنظیمی در دوران نوجوانی , کودکان را در معرض خطر بالای قضاوت و خوددرمانی قرار دهد . " " همچنین ممکن است برخی تغییرات ژنتیکی فعال شده در نوجوانی , هم بیپی دی و هم سو مصرف مواد را در این جوانان روشن کند . این چیزی است که در حال حاضر در تحقیقات ژنتیک و تصویربرداری این گروه تحقیق میکنیم . "
او اضافه میکند که روشن ساختن این که آیا اختلال دو قطبی قبل از شروع سو مصرف مواد آغاز میشود , میتواند تاثیر زیادی داشته باشد. اگر بیپی دی , معمولا ً مقدم بر سو مصرف مواد باشد , ممکن است نقاط مداخله وجود داشته باشد که ما میتوانیم تاثیر آن بر مصرف مواد مخدر و الکل را کاهش دهیم . درمان تهاجمی بیپی دی , میتواند خطر سو مصرف مواد را کاهش دهد, درست همانطور که ما نشان دادهایم که در adhd وجود دارد . او استادیار روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد است .
موسسه ملی بهداشت روانی از مطالعه طولانیمدت جوانان دو قطبی حمایت میکند که این گزارش یک مرحله است . نویسندگان مقاله وابستگی به مواد مخدر و الکل عبارتند از : جوزف مک گری , md , ژول آدامسون , جین انه , استفانی آلام , رابرت لوت , آلیسون پرایس و مایکل جکسون , scd های کودکان و مایکل جکسون , md , دانشگاه مونترال .
اختلال دوقطبی است ?
منبع :
طول عمر
خلاصه :
کمتر از نیمی از بیمارانی که قبلا ً مبتلا به اختلال دوقطبی بودند تشخیص اختلال دو قطبی براساس یک مصاحبه تشخیصی جامع , روانپزشکی و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای dsm - iv را دریافت کردند .
تشخیص ویژگیهای endophenotypes مرتبط با یک اختلال بالینی مهم است - - که میتواند به عنوان نقشه راه برای تشخیص ژنهای مرتبط با بیماریها عمل کند . به همین دلیل است که Deborah ل . لوی ، دکترا ، استادیار روانشناسی در دانشکده روانشناسی دانشگاه هاروارد و مدیر آزمایشگاه تحقیقات روانشناسی در بیمارستان مک لین ، خانوادهها را برای تشخیص بستگان مبتلا به بیماری اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی مطالعه میکند ، اگرچه این افراد خودشان این بیماریها را ندارند .
دکتر لوی توضیح داد : " یکی از مسائل کلیدی در هر مطالعه ژنتیکی تشخیص افرادی است که حامل ژن هستند که حامل ژن نیستند . " در اختلالات تک ژنی ، مانند فیبروز کیستی و Huntington's disease ، ۲۵ درصد و ۵۰ درصد از اعضای خانواده به ترتیب یک بیماری دارند . در مقابل ، تنها ۶ / ۵ درصد از اعضای خانواده مبتلا به اسکیزوفرنی در واقع این بیماری را دارند که به این معنی است که اغلب اقوام علائم بیماری را ندارند اما ممکن است حامل ژن باشند .
برای پیدا کردن بستگان افرادی که احتمالا ً حامل ژنها برای اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی هستند ، دکتر لوی و همکارانش به چهار نوع بیماری اسکیزوفرنی مبتلا میشوند که به سختی در پی فیلتر کردن صداها و دیگر محرکهای نامربوط رخ میدهد ( شرایطی که به عنوان مدخل حسی شناخته میشود ) .
به گفته دکتر لوی ، این ویژگیها بسیار بیشتر در خانوادهها مبتلا به اسکیزوفرنی هستند . به عنوان مثال ، استفاده ویژه از زبان ( یک ویژگی مشابه اختلال فکری مشاهدهشده در شیزوفرنی ) در ۳۷ درصد از بستگان درجه اول تاثیر بالینی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی رخ میدهد ، نرخی که تقریبا ً شش برابر بیشتر از شیزوفرنی در خانوادههای مشابه است . هنگامی که میزان اختلالات فکر و شیزوفرنی و شرایط بالینی مرتبط با هم ترکیب میشوند ، نسبت خویشاوندی بالقوه حامل نزدیک به ۵۰ درصد ، سازگار با ژن غالب ، و بسیار بالاتر از ۶.۵ درصد شیزوفرنی در خانوادههای مشابه است .
دکتر لوی یادآور شد : " با بیماریهایی مثل اسکیزوفرنی و اختلال دو قطبی ، تشخیص ژنها درست نقطه شروع است . هدف نهایی کشف فرآیندهای زیستی است که این ژنها در مغز آغاز میکنند و در نهایت منجر به درمان بهتر در آینده میشوند ."
افزایش ریسک مصرف مواد ، مصرف مواد در دو قطبی : تایید شد
مبدا :
بیمارستان عمومی ماساچوست
خلاصه :
یک مطالعه جدید از گزارشها قبلی حمایت میکند که نوجوانان با اختلال دوقطبی در خطر افزایش مصرف دخانیات و مصرف مواد هستند . این مقاله همچنین نشان میدهد که ریسک مرتبط با دو قطبی مستقل از خطر ایجاد شده توسط اختلالات دیگر تاثیر گذار بر شرکتکنندگان مطالعه است .
مطالعهای از سوی بیمارستان عمومی ماساچوست ( MGH ) از گزارشها قبلی مبنی بر اینکه نوجوانان با اختلال دوقطبی در خطر افزایش مصرف دخانیات و مصرف مواد هستند ، حمایت میکند . مقاله ظاهر شده در داروی Drug و الکل - - توصیف بزرگترین چنین تحقیقی تا به امروز و اولین گروه شامل یک گروه کنترل - - همچنین نشان میدهد که ریسک مرتبط با دو قطبی مستقل از ریسک ایجاد شده توسط اختلالات دیگر تاثیرگذار بر شرکتکنندگان مطالعه است .
در ۱۲ ژوئن ۲۰۰۸ ، بیست و دومین نشست سالانه جوامع حرفهای Associated ( APSS ) ، ارتباط بین خواب ضعیف و رفتار خودکشی در بین کودکان و نوجوانان با اپیزودهای افسرده را پیدا میکند .
این مطالعه که توسط ماریا - سیسیلیا لوپز ، دکترای خود در دانشگاه سائوپائولو در برزیل نوشته شدهاست، بر روی افراد ۳۰۳ افراد مبتلا به اختلال دوقطبی خردسال و اختلال یک قطبی کودکان در طول حوادث افسردگی تمرکز دارد . وجود شکایات خواب و رفتار خودکشی از طریق مصاحبههای رو به رو در طول حوادث افسردگی شناسایی شد .
براساس این نتایج ، ۸۳.۸ درصد بیماران دچار اختلالات خواب شده بودند . خواب ضعیف در بین کسانی که اختلال دو قطبی و اختلال یک قطبی را دارند بیشتر بود ، و این به وضوح توسط حضور بیخوابی اولیه و بیخوابی خواب و درمان تشخیص داده شد . با کمال تعجب ، ارتباط قابلتوجهی بین رفتار خودکشی و وجود شکایات خواب در هر دو گروه وجود داشت . نسبت افرادی که رفتار خودکشی را با شکایات خواب گزارش کردهاند ، در میان دو قطبی نسبت به بیماران تکقطبی بالاتر بود .
" ارتباط قوی بین افسردگی و محرومیت از خواب وجود دارد . رفتار خودکشی مرتبط با افسردگی به عنوان یک مشکل سلامت عمومی توصیف شدهاست و مفهوم کامل ممکن است به طور علمی در رابطه با کودکان و نوجوانان به عمقی که باید باشد مورد توجه قرار نگیرد . علاوه بر این ، رفتار خودکشی در بزرگسالان میتواند در دوران کودکی آغاز شود و باید زود تشخیص داده شود ."
دکتر لوپز با افزودن اینکه مشکلات neurobiological بالینی در مورد این یافتهها وجود دارند که باید روشن شوند ، گفت که حضور شکایات خواب در اختلالات افسردگی قطبی و قطبی باید منجر به جستجو برای رفتارهای انتحاری شود .
دکتر لوپز اشاره کرد : " به نظر من ، این تفاوتها نشان میدهند که شکایتهای خواب بین هر دو گروه میتواند به فرآیند تشخیص کمک کند و پیگیری جمعیت کودکان مبتلا به اپیزودهای افسرده آنها باید رعایت شود " .
توصیه میشود که نوجوانان ۹ ساعت خواب شبانه و کودکان بین سنین بین ۱۰ تا ۱۱ ساعت داشته باشند .
آکادمی پزشکی آمریکا ( AASM ) توصیههای زیر را برای نوجوانان در مورد چگونگی به دست آوردن یک خواب خوب خوب ارائه میدهد :
یک برنامه روتین خواب را دنبال کنید .
در هنگام خواب یک تنظیمات استراحت ایجاد کنید .
هر شب یک خواب کامل بخورید .
از غذاها و نوشیدنیهای حاوی کافئین دوری کنید ، همچنین هر دارویی که محرک و قبل از خوابیدن است .
تمام ساعات شب را بیدار نکنید تا امتحان کنید ، تکالیف را انجام دهید و غیره . اگر فعالیتهای پس از مدرسه بیش از حد وقت گیر باشد ، کاهش این فعالیتها را در نظر بگیرید .
کامپیوترها و تلویزیونها را از اتاقخواب بیرون کنید .
گرسنه به رختخواب نروید ، اما قبل از خواب غذای زیادی بخورید .
از هر تمرین سختی در شش ساعت وقت خواب خود اجتناب کنید .
اتاقخواب خود را آرام ، تاریک و کمی خنک کنید .
هر روز صبح از خواب بیدار شوید .
ویژگیهای خانواده برای Genes ، اختلال دوقطبی (دو قطبی ) :
مبدا :
NARSAD ، انجمن تحقیقات سلامت روانی
خلاصه :
آغاز اولیه اختلال دوقطبی به طور بالقوه بر دوش جدی بیماری از نظر رشد اجتماعی و روانپزشکی عصبی است که بیشتر آن مربوط به اپیزودهای حاد افسردگی است .
افسردگی دو قطبی : یک چالش بزرگ درمانی
اختلال دوقطبی ممکن است با وجود افسردگی و جنون ( hypo - ) تعریف شود ، اما دوره بلند مدت آن تقریبا ً همیشه با افسردگی روحی غالب است تا ( hypo ) . بیمارانی که اختلالات دو قطبی دارند در خطر نسبتا ً زیاد خودکشی هستند ، به خصوص در طول حوادث افسرده . علاوه بر این، در بیماران دو قطبی درجه بالایی از comorbidity همزمان و متوالی با اختلالات ذهنی دیگر و بیماریهای جسمی رایج است .
متاسفانه ، اغلب بیمارانی که اختلالات دو قطبی دارند ، توسط متخصصین سلامت ، درمان نشده و یا نامناسب باقی میمانند ، که به وضوح مرتبط با امید به زندگی پایینتر ، دوره malignant و کیفیت پایین زندگی است . به طور خاص اختلال دوقطبی دوم تا همین اواخر به علت مشکلات در تشخیص دو قطبی از افسردگی قطبی تشخیص داده شد ( Berk و همکاران ، ۲۰۰۵ ) . بنابراین ، چالش اصلی در درمان بیماران با اختلالات خلقی ، تمایز بین افسردگی قطبی و قطبی است ، زیرا این اختلالات خلقی به روشهای متفاوتی برای درمان نیاز دارند .
یک ریسک طولی قابلتوجه وجود دارد - احتمالا ً بیش از ۱۰ درصد - که بیماران مبتلا به unipolar اولیه در نهایت به عنوان بیماران دو قطبی در طولانیمدت تبدیل میشوند .
افسردگی در دو قطبی
اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان وجود دارد ، اما سنی که اختلال دو قطبی را می توان اولین بار تشخیص داد بحثبرانگیز است . اگرچه علایم دو قطبی ممکن است کاملا ً مکرر باشند ، اما اختلال دوقطبی که به طور قابل اطمینانی تعریف میشود در کودکان prepubertal نادر است . از آنجا که مداخله اولیه ممکن است تشخیص را بهبود بخشد ، مطالعات درمانی یک هدف مهم برای تحقیقات آتی هستند . نیاز به افزایش ظرفیت برای انجام آزمایشها قابلاعتماد در کودکان و نوجوانان یک چالش برای اروپا است که سیستم مراقبتهای بهداشتی آن باید مشارکت و همکاری بیشتر نسبت به مناطق دیگر از طریق شبکههای بالینی را فراهم کند . ECNP آرزو دارند چنین تحولاتی را تسهیل کنند .
ECNP از شبکههای همکاری متخصص بالینی در اروپا پشتیبانی میکند که به دنبال بهبود درمان و پژوهش در کودکان و اختلال دو قطبی هستند .
مطالعات درمانی در دو قطبی
آزمایشها Monotherapy در برابر placebo ، طراحی استاندارد طلا برای تعیین اثربخشی در افسردگی قطبی محسوب میشوند . اگر اثربخشی به عنوان monotherapy ثابت شود ، ترکیبات جدید ممکن است در آزمایشها کنترلشده با داروی adjunctive تست شوند . افراد بزرگسال ، بدون نیاز به داروهای بلند مدت ، ممکن است برای آزمایشها کلینیکی که نیازمند کنترل دارونما هستند ، مناسب باشند . تعویض به شیدایی یا hypomania ممکن است نتیجه درمان فعال برای افسردگی دو قطبی باشد . برخی داروها از قبیل داروهای ضد افسردگی سه حلقهای و venlafaxine ممکن است بیشتر نسبت به دیگران تحریک شوند ، اما این نرخ افزایشیافته تغییر ممکن است تا حدود ۱۰ هفته درمان دیده نشود . بنابراین ، آزمایشها ۱۲ هفتهای در برابر placebo برای تعیین خطر سوئیچ و ایجاد تاثیرات مستمر ضروری است . ارزیابیهای دقیق در ۶ تا ۸ هفته لازم است تا اطمینان حاصل شود که بیمارانی که نمیتوانند پاسخ دهند در یک مطالعه برای دورههای غیرقابلقبول به کار خود ادامه نمیدهند .
درمان طولانیمدت
معمولا ً در اختلال دو قطبی رفتار طولانیمدت مورد نیاز است . بنابراین ، آزمایشها برای تشخیص حفظ اثر یا واکنش مداوم در افسردگی قطبی باید از طرح جلوگیری از بازگشت پیروی کنند : به عنوان مثال بیماران در یک قسمت با دارو مورد نظر درمان میشوند و سپس برای ادامه درمان فعال یا دارونما استفاده میشوند . با این حال ، خروج حاد داروی فعال پس از واکنش درمان ممکن است به طور مصنوعی باعث افزایش میزان تاثیر به علت اثرات جانبی خروج مواد مخدر شود . بنابراین ، دورههای طولانی ثبات حالت برای حداکثر تا ۳ ماه ممکن است مطلوب به نظر برسد ، اما انطباق پروتکل ممکن است در عمل دشوار باشد و قطعا ً انجام مطالعات را دشوارتر و پرهزینه خواهد کرد .
افزودن دارو به عوامل دیگر در طول یا پس از حل یک اپیزود افسرده و یا manic ، و تحقیقات بعدی آن به عنوان monotherapy در برابر دارونما برای جلوگیری از عود مجدد نیز از لحاظ بالینی آموزنده است . در نهایت ، علاوه بر معیارهای سنتی نتیجه مبتنی بر مقیاسهای درجهبندی شدت علایم ، توصیه میشود که اقدامات مربوط به عملکرد مانند آزمونهای روانپزشکی عصبی توجه ، حافظه و عملکرد اجرایی و کیفیت زندگی را در بر داشته باشیم .
جلوگیری طولانیمدت از بازگشت ، چالش اصلی اختلال دو قطبی است . موفقیت نیازمند یک اتحاد درمانی بالغ بین دکتر و بیمار ، مدیریت موثر خود - مدیریت از طریق بیماران و خانوادههای آنها و درمانهای موثر تحمل شده است .
مقاله کنفرانس : گودوین دارد ، اندرسون I ، Arango C ، و سایرین ECNP اتفاقنظر دارند . افسردگی دو قطبی . خوب است، مارس ۲۰۰۷ . Neuropsychopharmacology اروپایی ۲۰۰۸ ؛ ۱۸ : ۵۳۵ - ۵۴۹ -
مقاله کامل سند اجماع عام بر روی افسردگی قطبی از طریق وب سایت ECNP در دسترس است : http: / /www.ecnp.eu
اختلال دوقطبی و ژن Abnormalities : سدیم ، کلسیم Imbalances پیوند با بخشهای افسرده Manic ارتباط دارد .
مبدا :
موسسه ملی بهداشت روانی
خلاصه :
یک مطالعه ژنتیکی بزرگ از اختلال دوقطبی ، ماشینآلات را درگیر کردهاست که میزان سدیم و کلسیم را در نورونها متعادل میکند . این اختلال در ارتباط با تنوع در دو ژن است که اجزای چنین کانالهای یونی را میسازند . اگرچه هنوز مشخص نشده است که آیا یا چگونه تغییر ژنتیکی مظنون ممکن است بر ماشینآلات تعادل اثر بگذارد ، نتایج به این امکان اشاره میکنند که اختلال دوقطبی ممکن است از عملکرد نادرست کانالهای یونی ریشه بگیرد .
بزرگترین آنالیز ژنتیک از نوع خود برای اختلال دوقطبی ، ماشینآلات دخیل در تعادل سدیم و کلسیم در سلولهای مغز است . محققان در بخشی از موسسه ملی بهداشت روانی ، بخشی از موسسه ملی بهداشت ، ارتباط بین اختلال و تغییر در دو ژن را یافتند که بخشهایی از کانالها را که جریان عناصر را به داخل و خارج از سلولها از جمله نورونها را مدیریت میکنند ، تشکیل میدهند .
دکتر پاملا Sklar ، دکترای پزشکی بیمارستان عمومی ماساچوست ( MGH ) و مرکز روانشناسی روانپزشکی ( استنلی ) در موسسه Broad MIT و هاروارد ، که تحقیقات را رهبری میکردند ، توضیح داد : " یافتن انجمنهای قوی مربوط به دو پروتئینی که ممکن است در تنظیم این کانالهای یونی دخیل باشند - و همچنین گمان میرود اهداف دارویی که برای درمان اختلال دوقطبی مورد استفاده قرار میگیرند تعجبآور است ."
اگرچه هنوز مشخص نشده است که آیا یا چگونه تغییر ژنتیکی مظنون ممکن است بر ماشینآلات تعادل اثر بگذارد ، نتایج به این امکان اشاره میکنند که اختلال دوقطبی ممکن است از عملکرد نادرست کانالهای یونی ریشه بگیرد .
اختلال دو قطبی یکی از مهمترین بیماریهای روانی است که اغلب با نیازهای درمانی قابلتوجه و بار اجتماعی زیادی برای فرد و خانواده همراه است . در گذشته نیز اختلال دوقطبی - افسردگی , اختلال دو قطبی به طور معمول به یک اختلال رویدادی , در عین حال مادام العمر و بالینی ( یا عاطفی ) اشاره دارد .
حالت در اختلال دو قطبی ممکن است از سرخوشی و یا زود رنجی ( به صورت شیدایی ) به حالت افسرده یا از دست دادن علاقه یا لذت ( افسردگی دو قطبی ) نوسان کند . افزایش کمتر حالات خلقی , مشخصه اختلال دو قطبی نامیده میشود. بنابراین اختلال دو قطبی ممکن است به دو زیرگروه اصلی تقسیم شود - دو قطبی i و دوقطبی ii - گرچه دادههای در حال ظهور نشان میدهند که گسترش بیشتر طیف دوقطبی ( با هزینه تکقطبی تکقطبی ) ممکن است ارتباط کلینیکی وسیعی داشته باشد .
اختلال دو قطبی با سابقه حداقل یک اپیزود جنون , با یا بدون علایم افسردگی مشخص میشود .
اختلال دو قطبی با حضور علایم افسردگی و شکل کمتری از شیفتگی مشخص میشود .
دورههای حاد ممکن است در طول مدت و شدت در طول زمان تغییر کند . برای مثال , در اوایل این بیماری , دوره بین دورههای حاد ممکن است ماهها و یا حتی سالها ادامه داشته باشد , اما پس از آن دورههای بدون علامت تمایل به کاهش دارند . چرخه سریع یک دوره نادر و نادر , به صورت درد ناشی از چند اپیزود در سال تعریف میشود . تصمیمات بالینی مربوط به درمان اختلال دو قطبی اساسا ً حول موضوعات افسردگی , شیدایی , و چرخههای سریع / مختلط قرار میگیرند .
هایلایت های اخیرا ً منتشر شده در مورد افسردگی دو قطبی توسط مرد محقق بریتانیایی m . گودوین , oxford . تفاوتهای آشکاری بین افسردگی تکقطبی و دوقطبی در تشخیص و اپیدمیولوژی , افسردگی دو قطبی در کودکان و بزرگسالان , استفاده از مقیاسهای درجهبندی و در نهایت درمان به منظور بهینهسازی دارو درمانی و نتایج بالینی ایجاد میشود .
اپیدمیولوژی
مطالعات اخیر نشان دادهاند که اختلالات دو قطبی بسیار بیشتر از تصور قبلی است . تقریبا ً ۹۵ % از جمعیت اروپا از اختلالات دو قطبی در دوره زندگیشان رنج میبرند . هنگامی که طیف وسیعتر از شرایط طیف دو قطبی در نظر گرفته میشود , برآورد آن ممکن است به همان اندازه به میزان 1 / 99 درصد افزایش یابد . برآوردهای فراوانی اختلال دو قطبی نسبتا ً پایدار هستند : آنها نشان کمی از تغییرات اساسی توسط فرهنگ و منطقه نشان میدهند , شواهدی همگرا برای شروع نسبتا ً زود بیماری در اواسط دوران نوجوانی و ۲۰ ساله وجود دارد و شواهد کمی وجود دارد مبنی بر اینکه این اختلال در طول زمان رو به افزایش است .
اولین شروع اختلالات دو قطبی , زودتر از حالت تکقطبی اصلی در نمونههای جمعیتی است , که ممکن است نشان دهد که اختلال دو قطبی تا حدودی عوامل سببی متفاوتی را برای بیماری ایجاد میکند . خطر ابتلا به این بیماری در دوره زمانی اواخر نوجوانی و دهه سوم در بالاترین حد خود قرار دارد و پس از این سن به میزان قابلتوجهی کاهش مییابد .
نویسندگان این مقاله مینویسند : " نخستین سالهای بیماری در ارتباط با یک دوره درمان قطعی بیماری ، تکرار مکرر قطبیت ، کارکرد نادرست و عملکرد ضعیف یا کیفیت زندگی همراه است . " نویسندگان مقاله مینویسند : " آغاز زودرس بیماری در تشخیص اختلال دو قطبی در کودکان و نوجوانان و در نتیجه آزمایشها دارویی برای بیماران مبتلا به اختلال زودرس دچار اختلال شدهاست . بررسی نسبتا ً کمی از رواندرمانی برای بیماران خردسال وجود داشتهاست ."
دیوید جی . Miklowitz ، دکترا ، از دانشگاه کلرادو ، بول در و همکارانش یک کارآزمایی کنترلشده تصادفی را بین ۵۸ نوجوان ( متوسط سن ۱۴ ) با اختلال دو قطبی انجام دادند که در سه ماه گذشته یک قسمت حالت روحی را تجربه کرده بودند . بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ ، ۳۰ نوجوان به طور تصادفی برای دریافت pharmacotherapy به اضافه درمان متمرکز خانوادگی برای نوجوانان اختصاص داده شدند . بیش از نه ماه ، آنها در ۲۱ جلسه ۵۰ دقیقهای شرکت کردند . درمان شامل بیماران ، والدین و خواهران و خواهر و برادر بود و شامل آموزش در مورد بیماری ، آموزش ارتباطات و آموزش مهارتهای حل مساله بود .
۲۸ نوجوان دیگر به اضافه مراقبتهای پیشرفته اختصاص داده شدند ، که شامل سه جلسه خانوادگی ۵۰ دقیقهای بود که بر پیشگیری از بازگشت آنها متمرکز بود . ارزیابها ، که تکالیف گروهی بیماران را نمیدانستند ، هر سهتا شش ماه را برای دو سال ارزیابی کردند .
در مجموع ۶۰ درصد از گروه درمانی متمرکز شده خانواده و ۶۴.۳ درصد از گروه مراقبت افزوده ، دو سال پیگیری را به پایان رساندند ؛ از این گروه ۵۳ ( ۹۱.۴ درصد ) بهبودی کامل را از قسمت اصلی خلق آنها تجربه کردند . هیچ تفاوتی بین دو گروه در نرخ بهبود یا در مقدار زمانی که قبل از یک رویداد روحی بعدی منقضی شده وجود نداشت . با این حال ، بیماران در گروه درمانی متمرکز بر خانواده به سرعت از علائم افسردگی درمان شدند و در طی این دوره دو ساله کمتر به افسردگی دچار شدند و نسبت به کسانی که در گروه مراقبت بالا بودند ، یک مسیر مثبت بیشتر برای افسردگی داشت .
نویسندگان نتیجهگیری میکنند : "برای افزایش نشانههای بیماری و بهبود کارکردی بین نوجوانان ، درمان متمرکز بر خانواده برای نوجوانان ممکن است نیاز باشد با مداخلات با مراقبتهای گروهی همراه شود که در تثبیت شیدایی موثر تشخیصداده شدهاند " . تاکید program's بر " کاهش تعارض در روابط خانوادگی ، تقویت حمایت اجتماعی و آموزش مهارتهای بین فردی میتواند تاثیر قویتر بر افسردگی قطبی داشته باشد."
این مطالعه توسط موسسه ملی کمکهای بهداشت روان ، یک جایزه متمایز Investigator از اتحاد ملی تحقیقات درباره Schizophrenia و افسردگی و کمکهزینه تحصیلی از دانشگاه کلرادو در تحقیقات و کار خلاق ( دکتر Miklowitz ) حمایت شد .
بحران دو قطبی چیست ؟
مبدا :
کالج اروپایی of
خلاصه :