آغاز اولیه اختلال دوقطبی به طور بالقوه بر دوش جدی بیماری از نظر رشد اجتماعی و روان‌پزشکی عصبی است که بیشتر آن مربوط به اپیزودهای حاد افسردگی است .
افسردگی دو قطبی : یک چالش بزرگ درمانی
اختلال دوقطبی ممکن است با وجود افسردگی و جنون ( hypo - ) تعریف شود ، اما دوره بلند مدت آن تقریبا ً همیشه با افسردگی روحی غالب است تا ( hypo ) . بیمارانی که اختلالات دو قطبی دارند در خطر نسبتا ً زیاد خودکشی هستند ، به خصوص در طول حوادث افسرده . علاوه بر این، در بیماران دو قطبی درجه بالایی از comorbidity همزمان و متوالی با اختلالات ذهنی دیگر و بیماری‌های جسمی رایج است .
متاسفانه ، اغلب بیمارانی که اختلالات دو قطبی دارند ، توسط متخصصین سلامت ، درمان نشده و یا نامناسب باقی می‌مانند ، که به وضوح مرتبط با امید به زندگی پایین‌تر ، دوره malignant و کیفیت پایین زندگی است . به طور خاص اختلال دوقطبی دوم تا همین اواخر به علت مشکلات در تشخیص دو قطبی از افسردگی قطبی تشخیص داده شد ( Berk و همکاران ، ۲۰۰۵ ) . بنابراین ، چالش اصلی در درمان بیماران با اختلالات خلقی ، تمایز بین افسردگی قطبی و قطبی است ، زیرا این اختلالات خلقی به روش‌های متفاوتی برای درمان نیاز دارند .
یک ریسک طولی قابل‌توجه وجود دارد - احتمالا ً بیش از ۱۰ درصد - که بیماران مبتلا به unipolar اولیه در نهایت به عنوان بیماران دو قطبی در طولانی‌مدت تبدیل می‌شوند .
افسردگی در دو قطبی
اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان وجود دارد ، اما سنی که اختلال دو قطبی را می ‌توان اولین بار تشخیص داد بحث‌برانگیز است . اگرچه علایم دو قطبی ممکن است کاملا ً مکرر باشند ، اما اختلال دوقطبی که به طور قابل اطمینانی تعریف می‌شود در کودکان prepubertal نادر است . از آنجا که مداخله اولیه ممکن است تشخیص را بهبود بخشد ، مطالعات درمانی یک هدف مهم برای تحقیقات آتی هستند . نیاز به افزایش ظرفیت برای انجام آزمایش‌ها قابل‌اعتماد در کودکان و نوجوانان یک چالش برای اروپا است که سیستم مراقبت‌های بهداشتی آن باید مشارکت و هم‌کاری بیشتر نسبت به مناطق دیگر از طریق شبکه‌های بالینی را فراهم کند . ECNP آرزو دارند چنین تحولاتی را تسهیل کنند .
ECNP از شبکه‌های هم‌کاری متخصص بالینی در اروپا پشتیبانی می‌کند که به دنبال بهبود درمان و پژوهش در کودکان و اختلال دو قطبی هستند .
مطالعات درمانی در دو قطبی
آزمایش‌ها Monotherapy در برابر placebo ، طراحی استاندارد طلا برای تعیین اثربخشی در افسردگی قطبی محسوب می‌شوند . اگر اثربخشی به عنوان monotherapy ثابت شود ، ترکیبات جدید ممکن است در آزمایش‌ها کنترل‌شده با داروی adjunctive تست شوند . افراد بزرگ‌سال ، بدون نیاز به داروهای بلند مدت ، ممکن است برای آزمایش‌ها کلینیکی که نیازمند کنترل دارونما هستند ، مناسب باشند . تعویض به شیدایی یا hypomania ممکن است نتیجه درمان فعال برای افسردگی دو قطبی باشد . برخی داروها از قبیل داروهای ضد افسردگی سه حلقه‌ای و venlafaxine ممکن است بیشتر نسبت به دیگران تحریک شوند ، اما این نرخ افزایش‌یافته تغییر ممکن است تا حدود ۱۰ هفته درمان دیده نشود . بنابراین ، آزمایش‌ها ۱۲ هفته‌ای در برابر placebo برای تعیین خطر سوئیچ و ایجاد تاثیرات مستمر ضروری است . ارزیابی‌های دقیق در ۶ تا ۸ هفته لازم است تا اطمینان حاصل شود که بیمارانی که نمی‌توانند پاسخ دهند در یک مطالعه برای دوره‌های غیرقابل‌قبول به کار خود ادامه نمی‌دهند .

تغییر از افسردگی دو قطبی به شیدایی یا hypomania یک خطر خاص است که نیاز به یک روش متفاوت برای درمان افسردگی یک قطبی دارد .
منبع سایت علم روز

یکشنبه 23 دی 1397
بؤلوملر :