آیا مواد مخدر میتواند بعد از عمل پیوند ارگان در برابر Alzheimer's استفاده شود ؟
مبدا :
مرکز پزشکی جنوب غربی
خلاصه :
مطالعه جدید در موشها نشانههای جدیدی در مورد این که چگونه یک گروه از داروهای ضد - که پس از پیوند ارگان مورد استفاده قرار میگیرد ، ممکن است روند پیشرفت بیماری Alzheimer's زودهنگام را کاهش دهد .
مطالعه در جنوب غربی در موش ، نشان میدهد که چگونه یک گروه از داروهای ضد - که پس از پیوند ارگان مورد استفاده قرار میگیرد ، ممکن است روند پیشرفت بیماری Alzheimer's زودرس را کاهش دهد .
Alzheimer's ، نوعی پیشرو از جنون ، حدود ۵ میلیون نفر را در ایالاتمتحده تحتتاثیر قرار میدهد - - که انتظار میرود تا سال ۲۰۵۰ به سه برابر برسد . طبق گفته مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریها ، اگرچه Alzheimer's معمولا ً بعد از ۶۵ سال دچار اعتصاب میشوند ، اما تغییرات در مغز میتواند سالها قبل از ظاهر شدن نشانهها شروع شود .
محققان بررسی کردند که چگونه ارتباطات بین نورونها و سیناپسها - - در ابتدای این بیماری از دست میروند . دکتر جیمز Malter ، رئیس آسیبشناسی و نویسنده مربوط به مطالعات سیگنال دهی علمی گفت که این فقدان احتمالا ً باعث تغییراتی رفتاری و رفتاری میشود که زمانی که بیماری رشد میکند رخ میدهد . اولین نویسندگان study's دکتر نانسی Stallings و ملیسا O ' Neal ، هم مربیان آسیبشناسی روانی هستند .
دکتر Malter توضیح داد که سلولهای عصبی در ابتدا خارهای dendritic را از دست میدهند ، پسوندهای branchlike کوچک در انتهای نورونها که اطلاعات را از طریق سیناپسها از سلولهای مجاور دریافت میکنند . Synapses - - the که در آنها ارتباط بین نورونها رخ میدهد - نیز از دست میروند . ناحیه مغز که بیشتر تحتتاثیر وظایف مرتبه بالاتر مانند زبان ، استدلال فضایی ، تفکر آگاهانه ، بینایی ، شنوایی و دیگر حواس است .
" ما این بیماری beta را مشاهده کردیم که در مغز اکثر افراد مبتلا به Alzheimer's ، on به نام calcineurin وجود دارد . دکتر Malter ، که سناتور بتی و دکتر اندی Andujar را در زمینه آسیبشناسی تشریح میکند ، گفت که پس از آن مهار کننده فعال شده منجر به مهار یک پروتئین دوم به نام Pin۱ میشود که منجر به از دست دادن تیغهای dendritic و سیناپسها میشود .
در آزمایشها در نورونها و در موشهای مهندسی ژنتیک که قادر به تولید Pin۱ نیستند، محققان قادر به تکثیر the of و سیناپسها هستند، حتی در غیاب مواجهه با amyloid بتا ، نشان دادن نقش حیاتی برای Pin۱ در این فرآیند .
" در آزمایشها دیگر ، نشان دادیم که سیناپسها میتوانند نجات پیدا کنند یا در معرض FK۵۰۶ قرار بگیرند - دارویی که calcineurin را مسدود کرده و در حال حاضر توسط اداره غذا و دارو ( FDA ) برای جلوگیری از رد پیوند عضو جامد تایید شدهاست . دکتر Malter میگوید : " قدیمیترین دارو در این کلاس از سال ۱۹۸۳ مورد استفاده قرار گرفتهاست ."
Intriguingly ، مطالعهای که اخیرا ً از شاخه پزشکی UT در Galveston انجام شد ، نشان داد که بیمارانی که FK۵۰۶ را برای term طولانیمدت پس از پیوند دریافت میکنند ، Alzheimer's را کمتر از حد انتظار توسعه دادند .
دکتر Malter گفت : " به عنوان یک داروی تایید شده FDA ، ما پیشنهاد میکنیم که FK۵۰۶ از طریق آزمایشهای بالینی بعنوان یک درمان برای بیماری Alzheimer's زودهنگام ارزیابی شود . آزمایشها ما نشان میدهند که دوزهای پایینتر FK۵۰۶ نسبت به مواد مورد نیاز برای ممانعت از پیوند پیوند ، ممکن است قادر به محافظت از نورونها از amyloid بتا بدون immunosuppression قابلتوجه باشند ."
نویسندگان UTSW عبارتند از دکتر اژه Kavalali ، پروفسور عصبشناسی و فیزیولوژی ، دکتر ایلیا Bezprozvanny ، پروفسور فیزیولوژی ، و دکتر Jie هو ، دانشمند تحقیقات در زمینه آسیبشناسی دکتر Bezprozvanny ، کارل جی . و Hortense M . کرسی Thomsen در تحقیقات بیماری Alzheimer's . دکتر Kavalali ، محقق Effie ماری قابیل در تحقیقات پزشکی ، رئیس شرکت Rosewood در علوم پزشکی را در دست دارد .
نویسنده ارشد ، رندال بیتمن ، یعنی چارلز اف میگوید : " این مطالعه روش تفکر ما در مورد تاو در زمینه بیماریهای خفیف عصبی را تغییر میدهد . " و جووان نایت ، استاد برجسته عصبشناسی دانشگاه سنت لوییس در دانشگاه واشینگتن ، میگوید : " بر خلاف این ایده که تاو یک محصول منتشر شده توسط نورونهای در حال مرگ است ، نشان دادهایم که انتشار تاو یک فعالیت فعال و کنترلشده است که به نظر میرسد بخش مهمی از فرآیند بیماری باشد ."
در این مطالعه ، محققان از طیفسنجی جرمی استفاده کردند و روشی به نام سینتیک پایدار ایزوتوپ برای مطالعه تاو در مایع مغزی - نخاعی ( CSF ) از افرادی که تحت کنترل Alzheimer's و سالم شناخته شدهبودند ، به کار برده شد. این کار آنها را قادر ساخت تا نرخ جابجایی تاو و نیمه عمر آن را در سیستم عصبی و نیز تجزیه و تحلیل انواع مختلف پروتئین اندازهگیری کنند . یافتههای آنها نشان داد که انواع خاصی از تاو نرخ جابجایی سریعتر نسبت به بقیه دارند و این نشان میدهد که آنها ممکن است فعالیتهای بیولوژیکی منحصر به فردی داشته باشند . علاوه بر این ، آنها دریافتند که نرخ تولید تاو در بین افرادی با Alzheimer's بالاتر است که نشاندهنده یک پیوند بیولوژیکی بین the of و سینتیک تاو است .
Chihiro ساتو ، یکی از اعضای آزمایشگاه بیت من و یکی از اولین نویسندگان همکارش میگوید : " نتایج ما نشان میدهد که آیا تولید تاو افزایش یافت یا اگر پاکسازی کاهشیافته باشد ، نتایج ما نشان میدهد که آیا تولید تاو افزایشی داشتهاست یا خیر .
Celeste Karch ، استادیار روانپزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه واشنگتن و یکی از همکاران stem ، میگوید : " پژوهش با neurons واقعا ً ارزشمند بود ، زیرا ما توانستیم سوالاتی در مورد نورونهای انسانی بپرسیم که قادر به پرسیدن در موضوعات زنده هستیم " . به طور شگفتانگیز ، اشکال تاو که بیش از پیش تغییر کرده نیز آنهایی هستند که در زمینه بیماری Alzheimer's و سایر tauopathies ها در معرض misfold و aggregate قرار دارند ."
نیکولا بارتلمی ، عضو آزمایشگاه بیت من و دیگر نویسنده اول ، میگوید : " با استفاده از طیفسنجی جرمی متوجه شدیم که تاو در CSF به طور متفاوت از تاو کامل به دست میآید و از این فرضیه ما حمایت میکند که تاو در شرایط فیزیولوژیکی و pathological به طور فعال پردازش میشود ."
به گفته بیت من ، محققان میگویند که دانش بدستآمده از این مطالعه نه تنها به درک بیشتر در مورد بیماری Alzheimer's کمک میکند ، بلکه بیماریهای دیگری که با تجمع تاو و سایر انواع بیماریها در آینده مشخص میشود به ما کمک خواهد کرد . محققان در نظر دارند تحقیقات خود را با برخی از این بیماریها از جمله فلج supranuclear progressive و degeneration corticobasal گسترش دهند تا مشخص شود که آیا اشکال مختلفی از تاو در مایع مغزی - نخاعی و سینتیک متفاوت تغییراتی که مشاهده میشود وجود دارد یا خیر.
در اتریش ، هم اکنون بین ۱۱۵، ۰۰۰ تا ۱۳۰۰۰۰ نفر که با نوعی جنون زندگی میکنند وجود دارد . برآوردها نشان میدهند که این عدد تا سال ۲۰۵۰ دوبرابر خواهد شد . در جنون ، سلولهای مغز خاموش میشوند و منجر به کاهش تواناییهای شناختی و اجتماعی میشوند . بیماری Alzheimer's ، از دست رفتن تدریجی حافظه و توانایی ادراکی ، مسئول بین ۶۰ تا ۸۰ درصد تمام موارد زوال عقل است .
متخصصین علوم پزشکی به دنبال biomarkers مناسب در خون هستند که به Alzheimer's اجازه میدهد تا هر چه زودتر تشخیص داده شوند . مطالعات پزشکی نشان میدهد که فسفولیپیدها ، که در غشا سلولی وجود دارند ، یک احتمال امیدوارکننده هستند . گروه تحقیقاتی به رهبری یوهانس برگر نمونههای خون منجمد شده را از شرکت کنندگان در مطالعه پیری " وین Transdanube " ( مطالعه vita ) که توسط موسسه لودویگ بولتزمان برای سالمندی در طول یک دوره از چند سال انجام شد ، تجزیه و تحلیل کرد . در این مطالعه ، ۱۷۴ داوطلب در یک دوره ۷.۵ ساله مورد معاینه قرار گرفتند که از تولد ۷۵ سالگی آنها برای زوال عقل ابتدایی آغاز شد . برخی از داوطلبان که هنوز در ابتدای این مطالعه سالم بودند ، ادامه دادند تا بیماری Alzheimer's را توسعه دهند . تجزیه و تحلیل خون در آغاز و پایان این مطالعه اجازه داد تا یک آنالیز دقیق برای تغییرات سطوح پلاسما در طول سالمندی و در آغاز بیماری Alzheimer's انجام شود .
تجزیه و تحلیل لیپید ، که با همکاری دانشگاه جانهاپکینز هدایت شد ، یک تغییر مشخصه در سطوح پلاسما ، حتی در فرآیند سالمندی سالم ، نشان داد . به طور شگفتانگیز ، محققان تغییرات مشابهی را در سطوح phospholipid در افرادی که از بیماری Alzheimer's رنج میبرند ، پیدا کردند ، اما این تغییرات بسیار بیشتر مشخص شدند . براساس نتایج تجزیه و تحلیل ، بیماری Alzheimer's میتواند به عنوان یک شکل بسیار تسریع شده از سالمندی سالم ، حداقل از نظر لیپیدها که مورد بررسی قرار گرفتهاند مشخص شود .
نتایج این مطالعه ، که توسط صندوق علمی اتریش ( FWF ) تامین شدهبود ، گامی مهم به جلو است و مبنایی برای تحقیقات بیشتر جهت یافتن یک biomarker مناسب برای تشخیص زودهنگام بیماری Alzheimer's است ، به طوری که درمان درمانی موفق ممکن است . این تغییرات چربی ویژگی نیز میتواند به عنوان معیاری برای ارزیابی موفقیت درمانی در آزمایشهای بالینی بکار رود .
روش جدید تفکر در مورد سینتیک تاو یک جز اساسی از بیماری Alzheimer's است.
مبدا :
انتشارات سلول
خلاصه :
بیماری Alzheimer's اغلب با دو آسیب مختلف در مغز مشخص میشود : رسوبات plaque یک پروتئین به نام بتا - amyloid و از بین رفتن پروتئین دیگری به نام تاو . یک مقاله جدید بینش جدید ارایه میدهد : تولید تاو و ترشح سلولهای عصبی یک فرآیند فعال در مسیر طبیعی بیماری Alzheimer's است که ممکن است توضیح دهد که چرا درمانهای تجربی که تاو نتایج نا امید کنندهای داشتهاست .
اختلال شخصیت مرزی بهبود با رواندرمانی فشرده را نشان میدهد.
مبدا :
دانشگاه Binghamton
خلاصه :
براساس یک مقاله جدید ، شکل فشردهای از گفتار درمانی که به عنوان رواندرمانی متمرکز بر انتقال شناخته میشود میتواند به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با کاهش علایم و بهبود عملکرد اجتماعی آنها کمک کند .
طبق مقالهای که در شماره ماه ژوئن مجله روانپزشکی آمریکا ، نشریه روانپزشکی آمریکا منتشر شد ، شکل فشردهای از گفتار درمانی که به عنوان درمان روانی متمرکز ( TFP ) شناخته میشود میتواند به افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ( بیپی دی ) با کاهش علایم و بهبود عملکرد اجتماعی آنها کمک کند .
بیپی دی ، یک بیماری مزمن و غیر فعالسازی که حدود ۱ درصد از جمعیت ایالاتمتحده را تحتتاثیر قرار داد، مدت هاست که روانشناسان و روانپزشکان به دنبال درمان این بیماری هستند . عوامل موثر بر عملکرد روزمره ، علایم بیماری ، شامل روابط ناپایدار با دیگران ، عدم ثبات روحی ، تغییر هرج و مرج در تصویر خود ، رفتار self ، رفتارهای هیجانی ( مانند جنسی جنسی ، سو مصرف مواد ، یا قمار ) و خشم شدید و کنترلنشده است .
در مطالعه جدید ، مارک اف . Lenzenweger ، استاد برجسته روانشناسی در دانشگاه Binghamton ، دانشگاه ایالتی نیویورک ، و همکارانش در دانشکده پزشکی دانشگاه کرنل ، سه روش درمانی را بررسی کرد که بیماران بیپی دی را برای مدت یک سال به دقت تشخیص دادند .
درمان شامل رفتار دیالکتیکی ، رواندرمانی حامی ، و TFP بود که یک شکل تخصصی از گفتار درمانی بود که توسط اتو F رهبری میشد. کرنبرگ ، که یکی از نویسندگان و استاد روانپزشکی در دانشگاه کورنل است ، بر روی موضوعاتی که از نظر عاطفی حاکم است تمرکز میکند که در رابطه بین بیمار و درمانگر نمایان میشود .
هنگامی که بیماران در طول درمان یک ساله به راه افتادند ، آنها به دقت در دامنه وسیعی از علایم روانی و حوزههای عملیاتی مانند افسردگی ، عصبانیت ، عملکرد اجتماعی ، رفتارهای خودکشی ، سازگاری اجتماعی ، و اشکال مختلف عصبانیت و پرخاشگری ارزیابی شدند .
در پایان سال درمان ، بررسی دقیق این تغییر آشکار کرد که بیماران بیپی دی در عملیات TFP در ده تا از ۱۲ حوزه مورد مطالعه بهبود یافتند .
Lenzenweger گفت : " رشد برای بیماران TFP نه تنها از نظر آماری قابلاتکا بود ، بلکه اثرات نسبتا ً تاثیرگذاری علمی داشتند ، نه فقط تغییرات جزئی ، بلکه به ویژه در کاهش عصبانیت و رفتارهای خشمگین کمک کردند ."
کرنبرگ با اشاره به این مطلب اشاره کرد : " ما از پیشرفت در توسعه تجربی یک درمان روانکاوی برای بیماران مرزی که بر روی شخصیت تمرکز میکنند و نه تنها بر روی نشانهها ، خوشحال هستیم ، بلکه بهبود در نشانهها را نیز نشان میدهد ."
این مطالعه همچنین شامل رفتار دیالکتیکی ( یا DBT ) است که یک روش درمانی مبتنی بر شناختی است . روش درمانی Supportive نیز ریشههای خود را در روشهای روانکاوی دارد ، اما تفاوت زیادی با TFP دارد .
جان اف گفت : " این اولین مطالعهای است که DBT را مقایسه میکند و بسیاری از آنها استاندارد هستند ، با دو درمان psychodynamic . " Clarkin ، نویسنده اصلی مطالعه و استاد روانشناسی بالینی در Weill - کورنل .
مفهوم اصلی این مطالعه این است که هر سه تیمار تاثیری در کاهش تاثیر بیپی دی دارند . وزن مدرک در این مطالعه از آن مهمتر نشان میدهد که TFP و رواندرمانی حامی ، هر دو جایگزین مناسب برای DBT برای درمان بیپی دی هستند .
نود و هشت درصد پرستاران اعلام کردند که کمبود خدمات در بخش مراقبتهای ناکافی نقش داشتهاست و ۸۳ درصد گفتهاند که عدم توافق بین کارکنان در مورد چگونگی مراقبت از افراد بیپی دی یک عامل بود .
محققان جمهوری ایرلند - پروفسور سی موس cowman ، از کالج سلطنتی جراحان و فیلیپ جیمز ، متخصص بالینی اداره خدمات بهداشت ، دریافتند که بیش از یک چهارم پرستاران بررسی شده ( ۲۷ درصد ) تماس روزانه با بیماران بیپی دی داشتند .
با وجود این ، تنها سه درصد آموزش پس از فارغالتحصیلی در بیپی دی را دریافت کرده بودند و ، هنگامی که آموزش ارائه شد ، گرایش به یک کارگاه یا سخنرانی وجود داشت .
بیپی دی ، بیماری حاد ذهنی است که با بیثباتی مداوم در حالات ، روابط شخصی ، خود - تصویر و رفتار مشخص میشود . این ناپایداری میتواند بر جنبههای زندگی individual's و حس هویت آنها ، ناشی از خودکشی و میزان قابلتوجهی از تلاشهای انتحاری تاثیر بگذارد . این امر در زنان جوان رایجتر است و اغلب به خدمات بهداشت روانی نیاز دارند .
یک صد و پنجاه و هفت پرستار بخش و جامعه مبتنی بر جامعه که برای خدمات بهداشتی کار میکنند و خدمات درمانی بستری و سرپایی را ارائه میدهند ، ۶۷ ( ۴۱ درصد ) تکمیل پرسشنامه مفصل را بررسی کردند .
پروفسور سی موس cowman میگوید : " یکی از یافتههای نگرانکننده این مطالعه این است که اکثریت کارکنان بر این باورند که عدم توافق اعضای چند انضباطی به مراقبت ناکافی منجر میشود. "
" این به نیاز به راهنمایی بیشتر برای اجتناب از رویکردهای مختلف برای مدیریت مشتریان با همان بینظمی ، اشاره دارد . نیاز به همه خدمات برای توسعه سیاستهای بیپی دی ، نیز توسط گروه متخصص در سیاست سلامت روانی در گزارش ۲۰۰۶ برجسته شد .
فقدان آموزش تخصصی نیز یک نگرانی بود .
پروفسور cowman میگوید : " اکثر پرستاران تایید کردند که نقش کلیدی در ارزیابی و مدیریت افرادی با بیپی دی دارند و ۹۰ درصد گفتهاند که مشتاق دریافت آموزشهای بیشتر در برخورد با بیپی دی خواهند بود " .
" ما نگران بودیم که تنها سه درصد آموزش پس از فارغالتحصیلی دریافت کرده باشند . در مقابل ، پرستاران استرالیایی ۱۱ برابر دورههای تحصیلات تکمیلی در بیپی دی را به عنوان همکاران خود در جمهوری ایرلند دریافت میکنند .
" این فقدان آموزش باید مورد توجه قرار گیرد چرا که مطالعات دیگر نشان دادهاند که میتواند هم دانش بیپی دی و نگرش نسبت به آن را بهبود بخشد ."
۸۸ درصد از پرستاران که در این نظرسنجی شرکت داشتند ، اظهار داشتند که درمان افراد بیپی دی مشکل است . ۷۵ درصد گفتهاند که نگاه کردن بعد از آنها بسیار دشوار است و ۸۰ درصد معتقد بودند که مراقبت از دیگران دشوار است .
۶۲ درصد احساس میکردند که عدم آموزش و تخصص کارکنان به مراقبتهای ناکافی برای افراد بیپی دی و ۶۵ درصد گفتهاند که به افرادی که بیپی دی دارند ، عامل دیگری است .
همچنین از پرستاران پرسیده شد که آنها تا چه حد از وضعیت آگاه بودند . تعداد سوالات پاسخ صحیح از دوتا نه و متوسط گرفته شد .
هنگامی که نوبت به چگونگی بهبود خدمات بود ، ارایه خدمات تخصصی برای افرادی با بیپی دی ، گزینه مورد علاقه ( ۶۵ درصد ) ، و به دنبال پروتکلهای استاندارد برای مدیریت افراد بیپی دی ( ۶۰ درصد ) و آموزش مهارتها برای کارکنان ( ۵۱ درصد ) بود .
بهبود آموزش دوره کارشناسی ( ۴۸ درصد ) ، بهبود آموزش خدمات ( ۴۸ درصد ) و فراهم کردن کارکنان روانپزشکی که با حوادث و بخشهای اورژانس ارتباط دارند ( ۴۲ درصد ) نیز واکنشهای عمومی بودند .
پروفسور cowman میگوید : " این مطالعه نشان میدهد که پرستاران روانپزشکی عصبی با بیماران بیپی دی تماس میگیرند و معتقدند که آنها نقشی در مراقبت از آنها دارند " .
" اما اکثریت مردم بیپی دی را به عنوان یک گروه دشوار برای مراقبت و احساس میکنند و احساس میکنند که مراقبت کلی که در حال انجام است کافی نیست .
گابریل روبیو ، دانشیار دانشگاه Complutense در مادرید ، گفت : " حدود ۵۰ درصد از بیماران الکلی اختلالات روانی دارند که عبارتند از impulsivity pathological . " با این حال ، تعداد کمی از مطالعات ، معیارهای رفتاری impulsivity را در گروههای محلی الکلی مختلف مورد بررسی قرار دادهاند که این امر میتواند اثرات مهم درمان و relapse را داشته باشد .
روبیو گفت : " اختلالات شخصیتی گروه B شامل رفتارهای دراماتیک و نامنظم هستند و دو اختلال شخصیتی B که در نمونههای الکلی یافت میشوند ، شخصیت مرزی و اختلالات شخصیتی ضد اجتماعی هستند .
بر این اساس ، آنها مطالعه خود را برای ارزیابی این که آیا بیماران الکلی با اختلال شخصیت مرزی ، الگوی رفتاری مشابه of رفتاری را به عنوان بیمار الکلی با اختلال شخصیت ضداجتماعی نشان میدهند ، طراحی کردند .
روبیو و همکارانش دو گروه را معاینه کردند : ۲۴۷ مرد الکلی که از دو مرکز درمانی به کار گرفته شدهاند ، و ۹۶ مرد غیر مادی که از افراد جامعه که با سن و سال تحصیلی همخوانی دارند ، مورد سو استفاده قرار میگیرند . محققان کنترل بازدارنده را اندازهگیری کردند و توجه پایدار ، قابلیت واکنش سریع ، و توانایی برای تاخیر در پاداش را برای همه شرکت کنندگان ارزیابی کردند .
روبیو گفت : " نتایج ما نشان داد که الکلیهای مبتلا به شخصیتی B ناتوانی بیشتری برای به تاخیر انداختن خشنودی بیشتر از کنترل موضوعات سالم نشان میدهند . ما میتوانیم فرض کنیم که این موضوع خیلی زود عود خواهد کرد ."
روبیو گفت : " دومین یافته شامل افراد الکلی با اختلالات شخصیتی B است که نقص بیشتری در کنترل بازدارنده نشان میدهند . به عبارت دیگر ، هنگامی که یک عمل آغاز شدهاست ، مانند نوشیدن اولین نوشیدنی ، او دچار مشکلاتی خواهد شد ، به این معنی که او نمیتواند از نوشیدن دست بکشد ."
روبیو گفت که این یافتهها حاکی از آن است که درک سنتی اعتیاد به الکل و رفتارهای آنی ممکن است نیاز باشد تا مورد تجدید نظر قرار گیرد . برنامههایی که بر پاداشهای فوری برای پرهیز تاکید دارند ممکن است شانس بهتری برای موفقیت با اختلال شخصیت ضداجتماعی داشته باشند . در مقابل ، مداخلات درمانی و دارویی که بر کنترل رفتار تمرکز دارند ، ممکن است برای افراد مبتلا به اختلالات شخصیتی مرزی بهتر عمل کنند ."
نتایج در شماره نوامبر الکل اعتیاد به الکل : تحقیقات بالینی & منتشر میشوند .
مراقبت از اختلال شخصیت مرزی با توجه به اختلالات روانی
مبدا :
به لک ول با مسئولیت محدود .
خلاصه :
هشتاد درصد از پرستاران روانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را باور دارند - - یک بیماری روانی جدی که در حدود ۵۰ بزرگسال را تحتتاثیر قرار میدهد - - مراقبتهای ناکافی دریافت میکنند . محققان دریافتند که بیش از یک چهارم از پرستاران بررسی شده ، تماس روزانه با بیماران بیپی دی داشتند ، با این حال تنها سه درصد حتی حداقل آموزش پس از فارغالتحصیلی را در بیپی دی دریافت کرده بودند .
در همان زمان ، تیم تحقیقاتی در طی آزمایشها در حوزههای دیگر مغز بیماران از جمله بادامه ، مکانی برای احساسات مانند عصبانیت و ترس و برخی از دیگر نواحی کناری کناری که به پردازش هیجانی مرتبط هستند ، سطح بالای فعالیت را مشاهده کردند .
دکتر Silbersweig اشاره میکند : " در ناحیه قدامی و بادامه ، درجهای که ناهنجاریهای مغزی رخ دادهاست به شدت با درجه ارتباط بیماران با اختلال شخصیت مرزی ، به ترتیب در کنترل رفتار آنها و یا مشکل با احساسات منفی ، ارتباط نزدیکی دارد . "
این مطالعه نه تنها بر اختلال شخصیت مرزی تاثیر میگذارد ، بلکه بر مکانیزمهایی که افراد سالم به کنترل خشم خود در مواجهه با احساسات قوی تکیه دارند .
با این حال ، بیمارانی که با اختلال شخصیت مرزی دست و پنجه نرم میکنند ، از این تحقیقات پیشگامانه ، سود میبرند . یک گزارش ژورنال همراه برچسب " سخت " و " نظاممند " را برچسب میزند و یکی از اولین کسانی است که آنچه را که دانشمندان قبلا ً قادر به حدس زدن بودند ، تایید میکند .
دکتر Silbersweig میگوید : " هرچه بیشتر این نوع کار انجام شود ، افراد بیشتری درک خواهند کرد که بیماری ذهنی این وظایف را در انسانها کنترل میکند و این اختلالات مربوط به اختلالات بنیادی در این مدارها میشود .
این تحقیق حتی میتواند منجر به درمان بهتر شود .
همانطور که در این گزارش اشاره شد ، این تحقیق میتواند به توضیح این مساله کمک کند که چگونه درمانهای پزشکی یا روانشناسی خاص میتوانند نشانههای اختلال شخصیت مرزی برای برخی از بیماران را با پرداختن به بیولوژی زیربنایی impulsivity در بافت عواطف منفی شدید ، کاهش دهند . دانشمندان بیشتری ناهنجاریهای عصبی را درک میکنند که منجر به این اختلال میشوند ، که امید برای داروهای جدید ، بسیار هدفمند یا مداخلات درمانی دیگر بیشتر است .
دکتر Silberswieg میگوید : " پیش میرویم ، ما قصد داریم فرضیاتی درباره تغییرات در این مناطق مغز مرتبط با انواع مختلف درمان را آزمایش کنیم .
یافتهها در این مقاله month's از نشریه روانپزشکی آمریکا نشانداده شدهاست .
این اثر از سوی بنیاد تحقیقات اختلال شخصیت مرزی و موسسه اعتماد انجمن نیویورک سرمایهگذاری شد .
محققان ارشد ، دکتر امیلی استرن ، و نیز دکتر جان اف . Clarkin ، دکتر مارتین Goldstein ، دکتر اتو اف . دکتر الیور Tuescher ، دکتر کنت ن . دکتر گری Brendel ، دکتر گری Brendel ، دکتر مانفرد beutel ، دکتر جین Epstein ، دکتر مارک F . Lenzenweger ، دکتر Kathleen ام . توماس ، دکتر مایکل یکم . Posner و میشل تی . Pavony - همه بیمارستان پر سبیتری نیویورک / مرکز پزشکی Cornell.
Impulsivity ماه مه به خصوص vex Alcoholics با اختلالات Antisocial و مرزی
مبدا :
الکل اعتیاد به الکل : تحقیقات بالینی &
خلاصه :
Impulsivity یک مشکل رایج در بسیاری از اختلالات روانی و اختلالات روانی از جمله اعتیاد به الکل است . یک مطالعه جدید که به impulsivity در یکی از افراد subpopulations الکلی نگاه کرد نشان دادهاست که یکی ، ناتوانی در به تاخیر انداختن رضایت ممکن است نشانگر آسیبپذیری در اعتیاد به الکل ، و دو باشد، برخی مسایل کنترل بازدارنده خاص ممکن است مختص اختلالات شخصیت مرزی و مرزی باشند .
" هنوز خیلی زود است ، اما کار اشاره به تفاوتهای عملکردی افراد سالم در مقابل افراد مبتلا به این اختلال است ، چرا که آنها سعی میکنند رفتار خود را در یک زمینه عاطفی منفی کنترل کنند . دکتر دیوید ای . Silbersweig ، استفان پی . تابین و دکتر آرنولد M . پروفسور بیماریهای روانی و پروفسور عصبشناسی در دانشکده پزشکی دانشگاه کرنل Cornell و حضور روانپزشک و متخصص اعصاب در مرکز پزشکی نیویورک / Presbyterian Cornell .
اختلال شخصیت مرزی یک بیماری ذهنی مخرب است که بین ۱ تا ۲ درصد آمریکاییها را تحتتاثیر قرار میدهد و باعث اخلال در زندگی و روابط بیماران میشود . با این وجود ، بیولوژی زیربنایی آن چندان خوب شناختهنشده است . نشانههای این بیماری عبارتند از : impulsivity ، ناپایداری عاطفی ، مشکلات بین فردی ، و برتری احساسات منفی مثل عصبانیت - که همه آنها ممکن است با سو استفاده از مواد ، رفتارهای خود مخرب و حتی خودکشی مرتبط باشند .
دکتر Silbersweig توضیح میدهد : " در این مطالعه ، تیم همکاری ما به طور خاص به پیوند بین احساسات منفی و impulsivity - گرایش مردم با اختلال شخصیت مرزی برای خارج کردن ' در حضور خشم نگاه کرد . این دو به شدت به هم متصل هستند و ما میخواستیم بفهمیم چرا . بنابراین ما آزمایشها خود را بر روی تعامل بین حالتهای هیجانی منفی و مهار رفتاری متمرکز کردیم ."
فنآوریهای پیشرفته اسکن مغزی که توسط تیم تحقیقاتی توسعه یافت ، امکان تشخیص نواحی مغزی مورد علاقه با حساسیت بیشتر را فراهم ساخت .
دکتر Silbersweig توضیح میدهد : " کار قبلی گروه ما و دیگران پیشنهاد کرده بود که ناحیهای که در پایگاه مغز در مغز ventromedial جلویی مغز قرار دارد ، برای مهار رفتارها در حضور احساسات کلیدی بود . "
محقق توضیح میدهد : " متاسفانه ، ردیابی فعالیت در این منطقه مغزی با استفاده از MRI بسیار مشکل شدهاست " .
با این حال ، تیم کرنل Weill از یک کاوشگر فعال در fMRI استفاده کرد که برای حذف بسیاری از آن تداخل ایجاد شد . این راه را برای این مطالعه باز کرد که ۱۶ بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و ۱۴ کنترل سالم را در بر داشت .
این تیم همچنین از یک رویکرد عصبی neuropsychological fMRI برای مشاهده فعالیت در قشر پیش پیشانی subjects استفاده کرد چرا که آنها آنچه که پژوهشگران علوم اعصاب رفتاری " رفتن / نرفتن " را انجام دادند را انجام دادند .
این آزمایشها سریع به شرکت کنندگان نیاز دارد تا هر زمان که نشانههای بصری خاصی دریافت میکنند از فشار دادن یک دکمه خودداری کنند . در یک چرخش از رویکرد معمول ، عملکرد کار با کلمات منفی ( مرتبط با روانشناسی مرزی ) با عملکرد این وظیفه در هنگام استفاده از کلمات خنثی مقایسه شد تا نشان دهد چگونه احساسات منفی بر توانایی شرکت کنندگان برای انجام این کار تاثیر میگذارد .
همان طور که انتظار میرفت ، کلمات احساسی منفی باعث شد که شرکت کنندگان اختلال شخصیت مرزی به دشواری بیشتری با کار در دست داشته باشند و اشارات بصری بیشتری را نادیده بگیرند تا زمانی که آنها مکرر این دکمه را فشار میدادند ، متوقف شوند .
اما آنچه واقعا ً جالب بود ، چیزی بود که در زیر MRI نشان داده شد .
واکنشهای احساسی : واکنشهای عاطفی در کارکنان
مبدا :
درمان بیماری
خلاصه :
روشی که کارکنان بخش مراقبت حرفهای از نظر عاطفی به بیمار سو استفاده از مواد و اختلالات شخصیتی پاسخ میدهند به نوع اختلال بستگی دارد . این ایده که واکنشهای عاطفی یک فرد حرفهای به بیمار او ممکن است نقش مهمی در درمان رواندرمانی داشته باشد ، به کار زیگموند فروید ( زیگموند فروید ) باز میگردد .
یک مطالعه جدید نشان میدهد که روشی که کارکنان بخش بهداشت و درمان با اختلالات شخصیتی به بیماران آزار و اذیت جنسی واکنش میدهند ، به نوع اختلال بستگی دارد .
Birgitte Thylstrup و Morten هسن از دانشگاه آرهوس ، مرکز الکل و تحقیقات دارویی ، در کپنهاگ ، دانمارک توضیح میدهند که در حالی که تحقیقات قبلی نشان دادهاند که رفتار ضد اجتماعی و ضداجتماعی در بیماران میتواند بر چگونگی مدیریت آنها تاثیر بگذارد ، هیچ مطالعات قبلی تمایز بین طیف کامل اختلالات شخصیتی مختلف و تاثیرات آنها بر کارکنان مراقبتهای بهداشتی حرفهای را بررسی نکرده است .
این ایده که واکنشهای عاطفی یک فرد حرفهای به بیمار او ممکن است نقش مهمی در درمان رواندرمانی داشته باشد ، به کار زیگموند فروید ( زیگموند فروید ) باز میگردد . او واژه " countertransferance " را برای توصیف این مشاهده ابداع کرد که تاثیر patient's بر احساسات ناخودآگاه analyst's ممکن است با رفتار patient's تداخل داشته باشد .
به منظور آزمایش این که آیا این فرضیه مربوط به تعامل بین متخصصان سلامت و بیماران سو مصرف مواد است ، محققان از اعضای کارکنان خواستهاند تا فهرستی از واکنشهای عاطفی به بیماران خود را تکمیل کنند . concomitantly ، بیماران ، که اغلب مردان در سنین سیسالگی هستند ، از آنها خواسته شد تا پرسشنامه اختلال شخصیت را تکمیل کنند .
سپس محققان سعی کردند مشخص کنند که آیا همبستگی بین واکنشهای احساسی گزارششده توسط کارکنان و نوع اختلال شخصیت در بیمار وجود دارد یا خیر .
به طور غیر منتظره ، آنها دریافتند که بیمارانی با ویژگیهای اختلال شخصیت ضداجتماعی احساس فاصله در carers را القا میکنند . به طور شگفتانگیز ، احساس کمکی میتواند توسط افراد با ویژگیهای اختلال شخصیت اجتنابی ایجاد شود .
" بیمار مبتلا به اختلال شخصیتی ضداجتماعی ، گرایش به فریبکار و aggressive دارد . از سوی دیگر ، بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابی اغلب احتیاط میکند و آسیبپذیر و نیازمند به نظر میرسد . در این زمینه ، بسیاری از پزشکان احساس میکنند که میتوانند برای بیمار مفید باشند و در نقش خود بعنوان ارائه دهندگان خدمات احساس امنیت کنند ."
محققین به این نکته اشاره میکنند که با استفاده از گزارش خود به جای اختلالات ارزیابی شده توسط کارکنان ، آنها برای اولین بار از مشکل تشخیص اشتباه در نظر گرفته میشوند و در مدلهای رفتاری برای سو مصرف مواد با اختلالات شخصیتی ، "واکنشهای کارکنان باید در نظر گرفته شوند " .
مراجعه به مجله : اختلالات شخصیت مصرف مواد و واکنشهای عاطفی اعضای کارکنان . Birgitte Thylstrup و Morten هسن . درمان BMC ( در مطبوعات )
Abnormalities مغز عامل اصلی اختلال شخصیت مرزی شناساییشده
مبدا :
مرکز پزشکی Weill
خلاصه :
با استفاده از روشهای جدید ، دانشمندان دیدگاه فعالیت در حوزههای کلیدی مغز مرتبط با مشکل اصلی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را به دست آوردهاند - - که نور جدیدی بر این وضعیت روانی جدی میاندازد .
او میگوید : " این کار تایید میکند که اختلال دو قطبی ( بیپی دی ) در نوجوانان یک عامل خطر بزرگ برای مصرف سیگار و سو مصرف مواد , به عنوان یک عامل خطر بزرگ مانند بزهکاری نوجوانان است . " " این نشان میدهد که هر دو جوان با بیپی دی , باید به دقت برای مصرف سیگار و مصرف مواد و سو استفاده قرار گیرند و نوجوانان مشهور به مصرف مواد مخدر و الکل - - بویژه آنهایی که مصرف میکنند - نیز باید برای بیپی دی ارزیابی شوند . "
تخمین زده شدهاست که تا ۹۰ درصد از کودکان و نوجوانان مبتلا به مشکلات روانی اختلال دو قطبی دارند و شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه بیپی دی و نوجوانان ممکن است دارای ویژگیهایی باشند , مانند نوسان خلق مکرر و دراماتیک , که در شکل بزرگسال اختلال دیده نمیشود . در حالی که سطوح بالای سیگار کشیدن و سو مصرف مواد پیش از این در بیماران بیپی دی و بزرگسال گزارششده , مشخص نشده است که چگونه استفاده و سو استفاده از مواد در ارتباط با حضور بیپی دی و اینکه آیا هر ریسک افزایشیافته را میتوان به شرایط همزیستی مانند اختلال کمتوجهی بیشفعالی , اختلال سلوک یا اختلال اضطراب نسبت داد .
مطالعه حاضر دادههای گستردهای را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد - - شامل سوابق خانوادگی , اطلاعات از پزشکان مراقبتهای اولیه , و یک مصاحبه روانی دقیق - که در آغاز یک بررسی مداوم در پی یک گروه از بیماران بیپی دی به بزرگسالی جمعآوری شد . علاوه بر شرکت کنندگان با بیپی دی , که در یک سن متوسط ثبتنام کردند , این مطالعه شامل شرکت کنندگان کنترل در همان سن است که به دقت غربالگری اختلالات خلقی را بررسی میکند .
میزان بروز هر نوع سو مصرف الکل یا وابستگی , سو مصرف و وابستگی به مواد مخدر و مصرف سیگار در شرکت کنندگان بیپی دی نسبت به گروه کنترل بیشتر بود . به طور کلی , میزان مصرف مواد / مصرف مواد در گروه دو قطبی بیش از ۰.۰۵ درصد و در گروه شاهد بود . هنگامی که برای شرایط رفتاری و روانی در نظر گرفته شد , نتایج هنوز ریسک بالاتری در گروه دو قطبی نشان میدهند . تجزیه و تحلیل اینکه چگونه شروع علایم دو قطبی مربوط به هنگام شروع مصرف مواد آغاز شد , آشکار کرد که بیپی دی , در بیشتر شرکت کنندگان مطالعه , آغاز شد .
دادهها همچنین نشان داد که جوانان دو قطبی که علائم آن در دوران نوجوانی آغاز شده بودند , احتمال بیشتری برای سو مصرف مواد مخدر و الکل داشتند . ساگین میگوید : " ممکن است که شروع بد تنظیمی در دوران نوجوانی , کودکان را در معرض خطر بالای قضاوت و خوددرمانی قرار دهد . " " همچنین ممکن است برخی تغییرات ژنتیکی فعال شده در نوجوانی , هم بیپی دی و هم سو مصرف مواد را در این جوانان روشن کند . این چیزی است که در حال حاضر در تحقیقات ژنتیک و تصویربرداری این گروه تحقیق میکنیم . "
او اضافه میکند که روشن ساختن این که آیا اختلال دو قطبی قبل از شروع سو مصرف مواد آغاز میشود , میتواند تاثیر زیادی داشته باشد. اگر بیپی دی , معمولا ً مقدم بر سو مصرف مواد باشد , ممکن است نقاط مداخله وجود داشته باشد که ما میتوانیم تاثیر آن بر مصرف مواد مخدر و الکل را کاهش دهیم . درمان تهاجمی بیپی دی , میتواند خطر سو مصرف مواد را کاهش دهد, درست همانطور که ما نشان دادهایم که در adhd وجود دارد . او استادیار روانپزشکی در دانشکده پزشکی هاروارد است .