با توجه به مطالعه جدید مرکز اعتیاد و سلامت روانی ( CAMH ) ، یک شکل inhaled از داروی فشار خون بالا دارای پتانسیل درمان انواع خاصی از اضطراب و نیز درد است .
اختلالات اضطراب معمولا ً با انواع مختلفی از داروها مانند داروهای ضد افسردگی و رواندرمانی درمان میشوند . Amiloride دارویی است که یک رویکرد جدید را ارائه میدهد ، به عنوان اسپری حالت تنفسی که میتواند برای جلوگیری از حمله عصبی به کار رود .
دکتر مارکو Battaglia ، استادیار رشته روانشناسی کودک و کودک در موسسه تحقیقات سلامت ذهنی خانواده کمبل در CAMH میگوید : " Inhaled amiloride ممکن است ثابت کنند که برای اختلال اضطراب مفید هستند ، که معمولا ً با طلسمهای کوتاه نفس و ترس مشخص میشود ، وقتی که افراد احساس اضطراب میکنند . "
این مطالعه براساس درک تغییرات فیزیولوژیکی کلیدی در عملکرد مغز است که با اضطراب و حساسیت درد مرتبط هستند . سپس پژوهشگران یک مولکول ، amiloride را آزمایش کردند که این عملکرد را هدف قرار میدهد .
Amiloride استنشاق شد تا بلافاصله به مغز دسترسی پیدا کند . این مطالعه نشان داد که علائم تنفسی جسمانی اضطراب و درد را در مدل بالینی بیماری کاهش دادهاست . این اثر درمانی زمانی رخ میدهد که amiloride در بدن کنترل میشود ، چون از سد خونی مغزی عبور میکند و به مغز نمیرسد .
نتایج در ژورنال of منتشر شدند .
نقش بدبختی در زندگی
دکتر Battaglia میگوید که این مطالعه براساس سالها تحقیق در مورد این که چگونه یک تجربه اولیه زندگی بر ژنهای آنها تاثیر میگذارد ، استوار است . مشکلات کودکی ، مانند از دست دادن یا جدایی از والدین ، خطر اختلالات اضطراب و درد را در بین دیگر مسائل بهداشتی افزایش میدهد .
در یک سطح مولکولی ، این تجربیات زندگی منفی با تغییرات در برخی از ژنهای ASIC ( acid - ion - ion ) مرتبط هستند . در حالی که خود DNA تغییر میکند ، نحوه عملکرد آن تحتتاثیر قرار میگیرد .
DNA از طریق فرآیندی به نام ژن تبدیل به پروتیینهای فعال میشود . در نتیجه مشکلات دوران کودکی ، برخی از ژنهای ASIC expression بیان و تغییرات epigenomic را نشان دادند . ( " Epigenomic " به تغییراتی در تنظیم ژنها اشاره دارد که میتواند توسط کودکان به ارث برده شود) . هم چنین تغییرات ژنتیکی نیز در خون گرفته شد که از twins گرفته شد که به آزمونهای ویژهای که برای تحریک وحشت طراحی شدهبودند ، واکنش نشان دادند .
این تغییرات ژنتیکی مربوط به علایم فیزیکی هستند . تنفس را میتوان تحتتاثیر قرار داد ، به خاطر حساسیت بالای سطح دیاکسید کربن بالاتر در هوا . در چنین شرایطی ، فرد ممکن است تامل کند و اضطراب رو به رشد را تجربه کند . Preclinical و دادههای انسانی در این زمینه بسیار شبیه هستند ."
گام بعدی در این تحقیق آزمایش این است که آیا علائم اضطراب را از بین میبرد یا خیر. دکتر Battaglia اکنون در حال راهاندازی آزمایشی آزمایشی آزمایشی است که از طریق یک کمک مالی از سوی صندوق جدید دیسکاوری انجام میشود . همکاران دانشگاه یوتا در حال آزمایش ایمنی drug's هستند .
او متذکر میشود که Amiloride به عنوان یک درمان دهانی برای دههها برای فشار خون مورد استفاده قرار گرفتهاست ، و به عنوان یک اسپری تنفس در چند مطالعه تجربی از فیبروز کیستی استفاده شدهاست . بنابراین محققان جلوتر از آن هستند که آیا باید یک داروی کاملا ً جدید را توسعه و تست کنند .
پاسخ درد در مغز نوزادان به روش مشابه بزرگسالان کنترل میشود .
مبدا :
eLife
خلاصه :
پروفسور مککارتی میگوید : " سلولهای مست اساسا ً یک سیستم علامت دهی هستند ، که این مواد را آزاد میکنند و به دیگر سلولهای ایمنی سیگنال میدهند که بیایند و کمک کنند . "
در عین حال ، آنها نیز ، در تعداد کم ، در یک ناحیه خاص از مغز که به نام ناحیه preoptic شناخته میشود ، وجود دارند . ناحیه preoptic به کنترل انگیزش جنسی و رفتار والدین ، رفتارهای پایه که تقریباً در همه گونهها رخ میدهد ، کمک میکند . در طول توسعه ، بین ۱۰ تا ۷۰ تا از سلولهای دکل در این منطقه وجود دارند . این مطالعه نشان داد که در مردان ، تعداد بیشتری از سلولها در این ناحیه وجود دارند تا در ماده ، نوعا ً حدود دو برابر بیشتر ، و آنها به طور فعال مولکولهای سیگنالی خود را به طور خاص آزاد میکنند .
در کمال شگفتی ، هیستامین توسط سلولهای دکل در مردان به سلول ایمنی دیگر ، سلولهای microglia آزاد میشود و به آنها دستور میدهد تا prostaglandins را بسازند ، و یک مولکول signaling inflammatory دیگر . در تحقیقات قبلی پروفسور McCarthy's نشان دادهاست که چگونه prostaglandins باعث ایجاد ارتباطات عصبی در ناحیه preoptic میشود .
پروفسور مککارتی و همکارانش در تحقیقات درباره موشهای صحرایی این توسعه حیاتی را در اولین هفته پس از زایمان بعد از زایمان پیدا کردند و نقش بزرگی در تعیین تفاوتها بین مغز زنان و مردان بازی میکنند . او میگوید که این یافتهها او را شگفتزده کردهاست : " این نوع سلول و تعداد بسیار کمی از این سلولها ، این فرآیند چند سلولی پیچیده را برای تغییر دائمی مدار مغز برای متفاوت کردن آن در مردان و زنان هماهنگ میکند ."
در بسیاری از حیوانات ، از جمله موشهای صحرایی و هم انسانها ، مناطق خاصی از مغز مردان و مردان کاملا ً متفاوت هستند . مطالعات تصویرسازی در انسانها نشان میدهد که مادهها تمایل بیشتری به روابط نیمکره راست دارند در حالی که مردان تمایل دارند که ارتباطات بیشتری در هر نیمکره داشته باشند .
همچنین تفاوتهایی در اندازه برخی قسمتهای مغز وجود دارد . بخشهای خاصی از هیپوتالاموس در مردان بزرگتر از زنان هستند . این واگرایی ممکن است نقشی در تعیین جهت گیری جنسی ایفا کند . در مردان همجنس گرا، این منطقه hypothalamic کوچکتر از مردان همجنس باز است ؛ معمولا ً همان اندازه در زنان همجنس باز است .
مغز زنان و مردان نیز گاهی اوقات با هم فرق دارند . مردان معمولا ً اتصالهای سیناپسی more را در ناحیه preoptic دارند ، در حالی که در مناطق دیگر ، مادهها با اتصالهای سیناپسی بیشتری ارتباط دارند .
پروفسور مککارتی بازی بسیاری از تحقیقات خود را بر روی دانش عصبشناسی رابطه جنسی متمرکز کردهاست . در تحقیقات قبلی او تفاوتهای جنسی و جنسی را در سطوح پروتیین مرتبط با اکتساب و توسعه زبان یافت . این یافته ممکن است با سطوح بالاتر ارتباط بین مادهها در برخی گونهها باشد .
در تحقیقات قبلی ، او یافته بود که نوع دیگری از سلولهای ایمنی که به نام microglia شناخته میشود ، در بخشی از تولید their ، a که معمولا ً با بیماری مرتبط است ، نقش ایفا میکند . در سالهای اخیر دانشمندان به طور فزایندهای دریافته اند که سیستم ایمنی برای رشد مغز ضروری است ؛
پروفسور مککارتی و همکارانش در حال حاضر تحقیقات بیشتری در رابطه با ارتباط بین سیستم ایمنی و تفاوتهای جنسی مغز انجام میدهند . آنها بعد از آن بر نقش هیستامین تمرکز خواهند کرد ، یکی از مواد شیمیایی آزاد شده توسط پیل ، تا بیشتر در مورد نقشی که در فرآیند ایفا میکند ، کشف کنند .
نسخه Inhaled از داروی فشار خون ، نوید در درمان اضطراب و درد را میدهد .
درک تعاملات محیطی - محیطی منجر به درمان پیشگیرانه ممکن میشود .
مبدا :
مرکز اعتیاد و بهداشت روانی :
خلاصه :
ساگین میگوید : " هدف اصلی ما از همان آغاز این بود که حسگرها روی یک بازه زمانی طولانی کار کنند و خوانش دقیق از روز به روز تولید کنند . " " اگر میخواهید بدانید که این سیگنالها چگونه بیماریهای خاص را میانجیگری میکنند , این کار ضروری است . "
برای توسعه حسگری که میتواند در طول زمان دقیق دقیق باشد , محققان باید مطمئن شوند که باعث تحریک یک واکنش ایمنی نمیشود تا از بافت زخم جلوگیری شود که با صحت خواندن تداخل ایجاد میکند .
تیم mit نشان داد که حسگرهای کوچک آنها , حتی در دورههای طولانی , نزدیک به سیستم ایمنی بودند . پس از کاشت سنسورها , جمعیت میکروگلیا ( سلولهای ایمنی که به آسیب کوتاهمدت پاسخ میدهند ) و آستروسیت ها که در دورههای طولانیتر واکنش نشان میدهند , مشابه آنهایی هستند که پروب را وارد نکرده اند .
در این مطالعه , محققان سهتا پنج حسگر در هر حیوان , حدود ۴۵ میلی متر عمق , در جسم مخطط , تزریق کردند . آنها هر چند هفته یکبار خواندن را انجام میدهند , پس از تحریک ترشح دوپامین از ساقه مغز , که به جسم مخطط منتقل میشود. آنها دریافتند که اندازهگیریها تا ۴ روز ثابت ماندهاند .
این اولین بار است که هر کسی نشان میدهد که این سنسورها بیش از چند ماه کار میکنند . این به ما اعتماد زیادی میدهد که این نوع سنسورها ممکن است روزی امکان پذیر باشد . "
پایش پارکینسون
محققان میگویند که اگر برای استفاده در انسان توسعهیافته باشد , این سنسورها میتوانند برای نظارت بر بیمارانی که تحریک عمقی مغز را دریافت میکنند , مفید باشند . این درمان شامل یک الکترود به یک ساختار عمیق در مغز است . استفاده از یک حسگر برای پایش سطوح دوپامین میتواند به دکترها کمک کند تا این تحریکات را به طور انتخابی انجام دهند , فقط زمانی که نیاز است .
امروزه محققان به تطبیق حسگرها برای اندازهگیری دیگر انتقالدهندههای عصبی در مغز و اندازهگیری سیگنالهای الکتریکی که میتوانند در بیماری پارکینسون و دیگر بیماریها نیز دچار اختلال شوند , هستند .
ساگین میگوید : " درک این روابط بین فعالیت شیمیایی و الکتریکی برای درک تمام مسائلی که در پارکینسون میبینید بسیار مهم خواهد بود . "
ارتباط غیر منتظره بین سلولهای ایمنی و تفاوتهای مرد و مرد
محققان دریافتند که این سلولها نقش کلیدی در تعیین تفاوتهای جنسی در مغز دارند.
منبع :
دانشکده پزشکی دانشگاه مریلند
خلاصه :
محققان کشف جالبی کردهاند : در طول رشد جنین , به نظر میرسد یک سلول ایمنی خاص , نقشی کلیدی در تعیین ویژگیهای مردانه و مردانه مغز ایفا میکند .
محققان در دانشکده پزشکی مریلند کشف شگفتی کردهاند : در طول تکامل جنین , به نظر میرسد که یک سلول ایمنی خاص نقش کلیدی در تعیین ویژگیهای مردانه و مردانه مغز دارد .
مارگارت مککارتی , استاد و رئیس اداره داروشناسی روانی میگوید : " این یک کشف کاملا ً جدید است. " پیش از این , ما نمیدانستیم که این سلولها در این فرآیند نقشی داشتهاند . "
الاهرام
این مطالعه که توسط انجمن تحقیقات و بنیاد تحقیقات اروپا حمایت مالی شدهاست ، شامل مرور سیستماتیک متون منتشر شده برای ارائه تصویری جامع از تحقیقات فعلی است . این شامل ارزیابی بیش از ۲، ۶۵۰ مقاله منتشر شده بر روی موضوعی بود که با استفاده از پایگاهداده PubMed و PsycINFO شناسایی شدند . از این تعداد ، ۲۵ مقاله تحقیقاتی برای برآورده کردن معیارهای دقیق study's یافته شدند و در این بررسی گنجانده شدند . محققان تحقیقات بیشتری را برای مدل کردن رابطه بین فلاکت اولیه و خطر ژنتیکی که منجر به رشد شناختی اجتماعی میشود ، توصیه میکنند . درک مکانیزمی که عوامل شناختی و بیولوژیکی به آن وارد میشوند ، موضوع مهمی برای مطالعات آینده است .
سنسورهای جدید بیش از یک سال در مغز فعال هستند
کاوشگر کوچک میتواند برای پایش بیماران مبتلا به Parkinson's و دیگر بیماریها مفید باشد .
مبدا :
موسسه فنآوری ماساچوست
خلاصه :
عصب شناسان راهی برای اندازهگیری دوپامین در مغز به مدت یک سال ابداع کردهاند که به اعتقاد آنها بیشتر در مورد نقش آن در عملکردهای کلیدی مغز و اختلالات نظیر افسردگی و بیماری Parkinson's یاد خواهند گرفت .
دوپامین : یک مولکول علامت دهی استفادهشده در مغز ، نقش عمدهای در تنظیم احوال ما و نیز کنترل حرکت بازی میکند . بسیاری از اختلالات شامل بیماری Parkinson's ، افسردگی و شیزوفرنی ، به کمبود دوپامین مرتبط هستند .
عصب شناسان MIT در حال حاضر راهی برای اندازهگیری دوپامین در مغز به مدت بیش از یک سال ابداع کردهاند که به اعتقاد آنها به آنها در یادگیری بیشتر در مورد نقش آن در مغز سالم و بیمار کمک خواهد کرد .
آن Graybiel ، پروفسور موسسه MIT ، عضو موسسه تحقیقات مغز ، و یکی از نویسندگان ارشد این مطالعه ، میگوید : " علیرغم همه آنچه درباره دوپامین به عنوان یک مولکول سیگنال حیاتی در مغز شناخته میشود ، در شرایط عصبی و عصبی نیز دخیل بودهاست ، اما نظارت بر تغییرات در انتشار آنلاین دوپامین در طول دورههای زمانی به اندازه کافی برای ارتباط با شرایط بالینی غیر ممکن بودهاست . "
مایکل cima ، دیوید H . پروفسور رشته مهندسی در دانشکده علوم مواد و مهندسی و عضو موسسه MIT's Koch برای پژوهشهای یکسان سرطان ، و Rober Langer ، دیوید H . پروفسور موسسه کخ و یکی از اعضای موسسه کخ هم نویسندگان ارشد این تحقیق هستند . در ام آی تی ، هلن Schwerdt ، نویسنده اصلی این روزنامه است که در تاریخ ۱۲ سپتامبر کلاس زیستشناسی ارتباطات دیده میشود .
سنجش بلند مدت
دوپامین یکی از انتقالدهندههای عصبی زیادی است که نورونها در مغز برای برقراری ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند . سیستمهای سنتی برای اندازهگیری الکترودهای کربن - - کربن با قطر شفت حدود ۱۰۰ میکرون - - تنها میتواند برای یک روز به طور قابل اطمینانی استفاده شود چون آنها بافت زخم تولید میکنند که با توانایی الکترودها در ارتباط با دوپامین اختلال ایجاد میکند .
در سال ۲۰۱۵ ، تیم MIT نشان داد که سنسورهای ریز microfabricated میتوانند برای اندازهگیری سطح دوپامین در بخشی از مغز به نام the استفاده شوند ، که شامل سلولهای تولید کننده دوپامین است که برای شکلگیری عادت و یادگیری تقویتی بسیار حیاتی هستند .
ترومای دوران کودکی در ارتباط با اختلالات روانی عمده در زندگی برای بیماران دارای اختلالات روانی عمدهای است.
درک بهتر این ارتباط باید منجر به مداخلات و درمانهای موثرتر شود .
مبدا :
Elsevier
خلاصه :
یک گزارش جدید ارتباط قابلتوجهی را بین مشکلات دوران کودکی و اختلال عملکرد شناختی اجتماعی در میان بزرگسالان تشخیص دادهاست که در اختلالات روانی اصلی تشخیصداده شدهاند .
گزارش جدیدی که در رشته روانشناسی اروپا منتشر شد ، ارتباط قابلتوجهی را بین مشکلات دوران کودکی و اختلال عملکرد شناختی اجتماعی در میان بزرگسالان تشخیص داد که در اختلالات روانی اصلی تشخیصداده شدهاند . محققان از طریق بررسی جامع همه تحقیقات انجامشده تا به امروز ، ثابت کردند که یک محیط اجتماعی ناشی از ضربه اغلب منجر به مشکلات شناختی اجتماعی و شدت بیماری بیشتر برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ، اختلال دوقطبی ، اختلال افسردگی شدید ، اختلال افسردگی پس از حادثه میشود .
گری Donohoe ، محقق ارشد ، گری Donohoe ، MPsychSc ، DClinPsych ، دکترا ، مرکز for و شناختی major ، دانشگاه ملی ایرلند ، Galway ، ایرلند ، توضیح داد : " غفلت از کودکی ، سو استفاده ، و یا آسیب روانی، بیماران را در معرض خطر بیشتری برای توسعه اختلالات شناختی قرار میدهد که بعدها بر ادراک اجتماعی و تعامل تاثیر میگذارد .
Deficits در عملکرد شناختی اجتماعی یکی از ویژگیهای اختلالات روانی اصلی است که منجر به اختلال در عملکرد اجتماعی و شغلی ، به ویژه با توجه به بازشناسی احساسات و مقررات ، نظریه ذهن ( توانایی ویژگی بودن حالات ذهنی به خود و دیگران ) ، سبک attributional و درک اجتماعی میشود . تجارب دوران کودکی - مانند سو استفاده عاطفی و فیزیکی و بیتوجهی ، از دست دادن اولیه مراقبت کنندگان ، و شیوههای اتصال ناامن - - به طور مرتب در حدود ۸۵ درصد بیماران مبتلا به اختلالات روانی مختلف گزارش میشوند .
این یافتهها مربوط به کسب درکی بهتر از مکانیسمهای بین یک محیط اجتماعی اولیه و مشکلات شناختی اجتماعی بعدی و افزایش شدت بیماری برای گسترهای از اختلالات روانی عمده در بزرگسالی است . سه سال اول زندگی یک دوره بسیار حساس برای توسعه روابط وابستگی است و قرار گرفتن در معرض حوادث پس از حادثه در طول این زمان تاثیرات برگشتناپذیر بر رشد شناختی ، اجتماعی و عاطفی بعدی دارد . ارتباط بین مشکلات دوران کودکی و وابستگی نا امن با تعدادی از مطالعات قبلی پشتیبانی میشود . هنگامی که یک الگوی پیوند ناکارآمد در دوران کودکی شکل میگیرد ، تمایل دارد بعدا ً در زندگی دوام بیاورد و میتواند باعث سو تفاهم در مورد تمایلات و باورهای دیگران شود . مراقبت از تهدید میتواند حواس قربانیان را از پردازش اطلاعات محیطی و اجتماعی منحرف کند و عدم وجود الگوهای نقش مثبت میتواند با توانایی آنها برای تشخیص و واکنش به نشانههای احساسی تداخل کند .
Woolf اضافه میکند که با استفاده از فنآوریهای تصویربرداری کارکردی ، بازرسان میتوانند بررسی کنند که چه اقداماتی برای جلوگیری از این جریان انجام خواهد شد.
او میگوید : " ما اکنون توانایی سکوت یا فعال کردن همه گروههای نورونها را داریم و الگوی تیراندازی الکتریکی با یک راهحل تک نورون را نشان میدهیم و میگوید : " هیچ یک از این ها ده سال پیش امکان پذیر نبود .
Yuanyuan لیو ، Alban Latremoliere و Zicong ژانگ ( بیمارستان بوستون Children's ) و Xinjian لی ( NIMH ) اولین نویسندگان این مقاله بودند . ( هونگ وانگ ( Latremoliere ) در حال حاضر در دانشکده پزشکی جانز هاپکینز است . این مطالعه توسط بنیاد کریگ Neilsen ، بنیاد کهنه سربازان قدیمی بنیاد آمریکا ، دکتر میریام و شلدون جی پشتیبانی شد . موسسه تحقیقات پزشکی Adelson ، موسسه ملی اختلالات عصبی و سکته مغزی، the ( zia MH۰۰۲۸۹۷ ) و بیمارستان Children's بوستون IDDRC ( NIH P۳۰ HD۰۱۸۶۵۵ ، P۳۰EY۰۱۲۱۹۶ ) .
اعتیاد کوکائین به افزایش تعداد نورونهای orexin افزایش یافت.
مبدا :
Elsevier
خلاصه :
یک مطالعه جدید ، نقش حیاتی سیستم orexin را در بیان یک وضعیت معتاد به موشها شناسایی میکند .
مطالعهای در موشهای معتاد به کوکائین ، افزایش طولانیمدت تعداد نورونها را گزارش میدهد - - یک پیام شیمیایی مهم برای خواب و اشتها - - که ممکن است ریشه اعتیاد باشد . این مطالعه که توسط محققان دانشگاه Rutgers در نیوجرسی انجام شد ، در رشته روانشناسی زیستی به چاپ رسید . بازیابی تعداد نورونهای orexin به حالت عادی ، یا مسدود کردن سیگنال دهی orexin در مغز ، باعث شد که موشها دیگر معتاد نباشند . این نشان میدهد که نورونهای orexin افزایشیافته برای تغییر شکل مغز که باعث ایجاد یک حالت معتاد میشوند ، ضروری هستند .
این یافتهها یک مسیر امیدبخش برای درمان اعتیاد با درمانهای مبتنی بر orexin را شناسایی میکنند . دکتر جان Krystal ، MD روانپزشکی زیستی ، گفت : " توسعه یک آرایه رو به رشد مواد مخدر که سیگنال دهی orexin را هدف قرار میدهد، فرصتهای جدیدی برای آزمایش داروهای جدید برای درمان اعتیاد ایجاد میکند ."
در فرآیند مطالعه نقش علامت دهی orexin ، اولین مولف مورگان جیمز ، PhD ، و همکارانش متوجه شدند که تقلید از الگوی معمول binge مانند مصرف مواد مخدر - - با دسترسی به کوکائین در طول روز - - مدلی را تولید میکند که اعتیاد را در انسانها بهتر از " استاندارد طلایی " دسترسی مداوم نشان میدهد . موشهایی که در مصرف کوکائین به طور متناوب نشانداده شدهاند ، رفتارهای مشاهدهشده در مصرف کنندگان انسان از جمله افزایش انگیزه برای کوکائین را نشان میدهند ، حتی زمانی که آنها شوک دردناکی برای به دست آوردن دارو ، افسردگی و اضطراب - مانند رفتار و بازگشت بعد از چند ماه پرهیز از خود دریافت کردند .
دکتر جیمز گفت " قابلتوجه است که این موشهای معتاد دارای تعداد بیشتری از سلولهای مغز هستند که neuropeptide orexin را تولید میکنند . " دکتر جیمز گفت که افزایش تعداد نورونها پایدار بود و حداقل شش ماه پس از مصرف کوکائین دوام آورد که ممکن است توضیح دهد که چرا معتادان اغلب بعد از دورههای طولانی پرهیز به این بیماری باز میگردند .
دکتر گری استون جونز ، نویسنده ارشد study's ، میگوید : " به نظر میرسد که مغز معتاد بیشتر به این تعداد افزایشیافته از نورونها وابسته شدهاست .
مغز را رها میکند تا درد را مهار کند .
دانشمندان نورونها را در مغز جدا میکنند که ممکن است هدف آنها کاهش درد از لمس کردن باشد .
مبدا :
بیمارستان بوستون بوستون
خلاصه :
یک مطالعه جدید ممکن است فرصتهای جدیدی را برای درمان دردهای neuropathic ، یک نوع درمان با درد مزمن که با آسیب عصب ناشی میشود را باز کند که میتواند کمترین اثر را به شدت دردآور کند . دانشمندان نشان میدهند که نورونها که از پوسته brain's سرچشمه میگیرند حساسیت به لمس را تحتتاثیر قرار میدهند . این مدار که آنها توصیف میکنند میتوانند توضیح دهند که چرا روشهای بدن - بدن برای کنترل درد به نظر بسیاری از مردم کمک میکنند .
مطالعهای که توسط بیمارستان بوستون Children's انجام شد و موسسه ملی سلامت روانی ( NIMH ) ممکن است فرصتهای جدیدی را برای درمان درد neuropathic ، یک نوع درمان با درد مزمن به خاطر آسیب به سیستم عصبی که میتواند کمترین تماس را به شدت دردآور کند ، باز کند . در گزارشی که امروز در طبیعت منتشر شد ، دانشمندان به رهبری Zhigang او ، PhD ، و کلیفورد Woolf ، PhD ، از مرکز F.M. Kirby کربی در بوستون Children's نشان میدهند که نورونها که از قشر مخ brain's سرچشمه میگیرند حساسیت به لمس دارند.
این مدار میتواند به توضیح این موضوع کمک کند که چرا تکنیکهای بدن - بدن برای کنترل درد به افراد زیادی کمک میکند .
Woolf میگوید : " ما میدانیم که فعالیتهای ذهنی مغز بالاتر - یعنی درک ، حافظه ، ترس و اضطراب - میتواند باعث شود که شما احساس درد بیشتری بکنید . ما یک کنترل حجم را در مغز برای درد شناسایی کردهایم - - اکنون باید نحوه خاموشکردن آن را یاد بگیریم ."
مسیر ذهنی - بدن
قبلا ً اعتقاد بر این بود که احساس درد از نورونها در نخاع نشات میگیرد و اطلاعات حسی را از بدن دریافت میکند و آن را به مغز منتقل میکند . مطالعه جدید نشان داد که یک گروه کوچک از نورونها در پوسته میتوانند حس لامسه را تقویت کنند و projections را به بخشهای مشابهی از طناب نخاعی که اطلاعات حسی ملموسی را از بدن دریافت میکنند ، از بدن دریافت کنند .
او میگوید : " آناتومی این مدار برای مدتی شناخته شدهاست ، اما در واقع هیچکس قبلا ً به عملکرد آن نگاه نکرده است. "
Alban Latremoliere ، PhD ، یکی از چهار نویسنده اول مقاله میگوید : " در شرایط عادی ، لایههای درد و درد از نورونهای بازدارنده جدا میشوند و پس از آسیب عصبی ، این بازدارندگی از دست میرود و منجر به تماس با نورونهای درد میشود . وقتی نورونهای نخاع که قرار است درد داشته باشند - فقط این اطلاعات را به مغز ارسال میکنند، درد را احساس میکنیم ."
او ، وولف و همکاران فکر میکنند که نورونهای قشری که شناسایی کردهاند میتوانند یک هدف بالقوه برای درمان اجزای عینی درد neuropathic ، از طریق مواد مخدر یا احتمالا ً تحریک الکتریکی مغز ، شکستن یک حلقه بازخورد هستند که پاسخ درد را به طور عادی لمس میکند و اغراق میکند .
وقتی که این نورونها این نورونها را قطع کردند و یا آنها را به طور ژنتیکی در مدل موشی از درد neuropathic خاموش کردند ، موشها پس از اینکه با یک قلممو نرم و یا قرار دادن یک تکه نوار روی کف یک پا دست به دست هم دادند ، عقب رفتند . اما موشها حساسیت خود را نسبت به محرکهای واقعا ً دردناک حفظ کردند و در حالی که در معرض گرما ، سرد و pinpricks قرار میگرفتند ، پنجههای خود را رها کردند .
مدارهای عصب دار را خاموش کنید
محققین اخیرا ً فنآوریهای توسعهیافته را برای تصویرسازی و هدف گروههای خاص از نورونها در مغز و نخاع استفاده کردهاند . این کار آنها را قادر ساخت تا نتایج را مشاهده کنند که نورونهای مختلف در یک مدل موشی فعال شده یا خاموش شدهاند ، و مشاهده میکنند که زمانی که موشها در معرض محرک خطرناک یا بیضرر قرار میگرفتند ، مدارها فعال میشدند .
او اشاره میکند که برخی از پزشکان سعی کردهاند از تحریک مغزی به عنوان روشی برای درمان درد neuropathic استفاده کنند ، نه همیشه با موفقیت .
گرچه Maslow ( ۱۹۷۰ ) زنان خود - actualized مثل النور روزولت و مادر ترزا را مطالعه کرد ، تعداد کمی از نمونه او را تشکیل دادند . این کار تعمیم دادن نظریه او به زنان و افراد از طبقات پایین اجتماعی یا قومیت متفاوت را دشوار میسازد . بنابراین زیر سوال بردن اعتبار جمعیت یافتههای Maslow's .
علاوه بر این ، آزمایش تجربی مفهوم خود شکوفایی به گونهای که روابط علی میتواند ایجاد شود بسیار دشوار است .
انتقاد دیگر نشاندهنده این فرض است که نیازهای پایینتر باید قبل از رسیدن فرد به پتانسیل خود و self ارضا شوند . این همیشه مورد نیست و بنابراین سلسلهمراتب نیاز به برخی از جنبهها تحریف شدهاست .
با بررسی فرهنگهای مختلف که در آن تعداد زیادی از مردم در فقر زندگی میکنند ( مانند هند ) ، واضح است که مردم هنوز قادر به نیازهای بالاتر نظم مانند عشق و عاشقی هستند . با این حال ، این امر نباید رخ دهد ، طبق گفته Maslow ، افرادی که در دستیابی به نیازهای فیزیولوژیکی بسیار اساسی ( مانند غذا ، سرپناه و غیره ) مشکل دارند ، قادر به برآورده کردن نیازهای رشد بالاتر نیستند .
همچنین ، بسیاری از مردم خلاق ، مانند نویسندگان و هنرمندان ( به عنوان مثال ، رامبراند و ون گوگ ) در طول زندگی خود در فقر زندگی میکنند ، با این حال میتوان استدلال کرد که آنها به خود شکوفایی دست یافتهاند .
روانشناسان در حال حاضر انگیزه را به عنوان یک رفتار کثرتگرا تصور میکنند که به موجب آن باید در سطوح مختلف به طور همزمان عمل کند . فرد ممکن است با نیازهای رشد بالاتر در همان زمان به عنوان نیازهای کمبود سطح پایینتر انگیزه داشته باشد .
تحقیقات معاصر انجامشده توسط Tay و دی نر ( ۲۰۱۱ ) با تجزیه و تحلیل دادههای شرکت کنندگان ۶۰، ۸۶۵ از ۱۲۳ کشور ، به نمایندگی از هر منطقه عمده جهان ، نظریه Maslow را مورد آزمایش قرار دادهاست . این تحقیق از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ انجام شد .
پاسخ دهندگان به سوالاتی در مورد شش مورد نیاز در مدل Maslow's پاسخ دادند : نیازهای اولیه ( غذا ، سرپناه ) ؛ امنیت ، نیازهای اجتماعی ( عشق ، حمایت ) ؛ احترام ، برتری و استقلال . آنها همچنین سلامت خود را در سه معیار مجزا ارزیابی کردند : ارزیابی زندگی ( دیدگاه person's از زندگی او به عنوان یک کل ) ، احساسات مثبت ( تجربیات روزمره شادی یا شادی ) ، و احساسات منفی ( تجربیات روزانه اندوه ، عصبانیت ، یا استرس ) .
نتایج این مطالعه از این دیدگاه حمایت میکند که نیازهای انسانی جهانی بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی وجود دارد . با این حال ، سفارش نیازهای درون سلسلهمراتب درست نبود .
دی نر در این باره توضیح میدهد : " اگر چه نیازهای اولیه بیشترین توجه را به خود جلب میکنند ، باید آنها را به منظور دستیابی به مزایای [ از دیگران ] انجام دهید ."
کارل راجرز
نوشته "سول McLeod "، به روز شده در سال ۲۰۱۴
کارل راجرز ( ۱۹۰۲ - ۱۹۸۷ ) یک روانشناس humanistic بود که با مفروضات اصلی آبراهام مزلو موافقت کرد ، اما اضافه کرد که برای رشد فرد ، آنها به محیطی نیاز دارند که اصالت ( باز بودن و افشا ) ، پذیرش ( با توجه مثبت بیقید و شرط دیده میشود ) و همدلی ( در حال گوش دادن و درک ) .
بدون این روابط، روابط و شخصیت سالم به گونهای که باید رشد نمیکنند ، بیشتر شبیه یک درخت ، بدون نور خورشید و آب رشد نخواهد کرد .
راجرز بر این باور بود که هر فرد میتواند به اهداف ، آرزوها و خواستههای خود در زندگی دست یابد . چه وقت ، یا اگر این کار را انجام میدادند ، خود شکوفایی رخ میداد .
این یکی از مهمترین مشارکتهای کارل آزوز برای روانشناسی بود و برای فردی که به توان بالقوه خود دست یابد باید به چند عامل رضایت داد .
اعتماد به نفس
رفتار منجر به خود شکوفایی :
الف) زندگی Experiencing مانند یک کودک با جذب و تمرکز کامل ؛
ب) استفاده از چیزهای جدید به جای چسبیدن به مسیرهای امن ؛
ج) گوش دادن به احساسات خود در ارزیابی تجارب به جای صدای سنت ، قدرت و یا اکثریت
د: اجتناب از تظاهر ( بازی کردن ) و صادق بودن
ه) در صورتی که نظرات شما با اکثریت اکثریت منطبق نباشد آماده باشید .
: مسئولیت را به عهده بگیرید و سخت کار کنید .
(g) : سعی کنید دفاع خود را شناسایی کرده و شهامت انجام دادن آنها را داشته باشید .
ویژگیهای خود - actualizers و رفتارهایی که منجر به خود شکوفایی میشوند در لیست بالا نشانداده شدهاند . اگر چه افراد خود به خود شکوفایی دست مییابند و به شیوه منحصر به فرد خود شکوفایی مییابند ، تمایل دارند که ویژگیهای خاصی را به اشتراک بگذارند . با این حال ، خود شکوفایی موضوع درجه است ، " هیچ انسان کاملی وجود ندارد " ( Maslow ، ۱۹۷۰ a ، p . ۱۷۶ ) .
لازم نیست که تمام ۱۵ ویژگی خود را نمایش دهید تا خود - شوند ، و نه تنها افراد خود - actualized آنها را نمایش خواهند داد . Maslow خود شکوفایی را برابر با کمال نمیباشد . خود شکوفایی صرفا ً شامل دستیابی به پتانسیل one's است . در نتیجه یک نفر میتواند احمق ، wasteful ، خودپسند و بی نزاکت باشد و هنوز هم خودخواه است . کمتر از دو درصد از مردم به خود شکوفایی میرسند .
برنامههای آموزشی
Maslow's ( ۱۹۶۲ ) سلسلهمراتب نیازهای نیازمند کمک بزرگی به تدریس و مدیریت کلاس در مدارس شدهاست . Maslow ( ۱۹۷۰ ) به جای کاهش رفتار به واکنش در محیط ، رویکرد کل نگرانه را برای آموزش و یادگیری اتخاذ کرد . مزلو به ویژگیهای فیزیکی ، عاطفی ، اجتماعی و عقلانی فرد و چگونگی تاثیر آنها بر یادگیری نگاه میکند .
کاربردهای تیوری سلسلهمراتب Maslow's برای کار معلم کلاس درس است . قبل از اینکه نیازهای شناختی student's برطرف شوند ، ابتدا باید نیازهای فیزیولوژیکی اولیه خود را برآورده کنند . برای مثال ، یک دانشآموز خسته و گرسنه تمرکز بر یادگیری را مشکل خواهد یافت . دانش آموزان باید از نظر احساسی و فیزیکی احساس امنیت کنند و در داخل کلاس پذیرفته شوند تا پیشرفت کنند و به پتانسیل کامل خود برسند .
Maslow نشان میدهد که دانش آموزان باید نشان دهند که در کلاس مورد احترام بوده و به آنها احترام میگذارند و معلم باید یک محیط حمایتگر ایجاد کند . دانش آموزانی که عزتنفس پایین دارند ، تا زمانی که عزتنفس آنها تقویت شود ، پیشرفت تحصیلی نمیکنند .
Maslow ( ۱۹۷۱ ، p . ۱۹۵ ) استدلال میکند که یک رویکرد آموزشی انسانی ، افراد قویتر و سالمتر را توسعه میدهد و زندگی خود را تا حد زیادی در اختیار آنها قرار میدهد . با افزایش مسئولیت شخصی برای زندگی شخصی یک فرد ، و با یک مجموعه منطقی از ارزشهای برای راهنمایی یک فرد ، مردم شروع به تغییر فعالانه جامعه در آن کردند ."
ارزیابی انتقادی
مهمترین محدودیت نظریه Maslow's مربوط به روش او است . Maslow ویژگیهای افراد خود - را از تقبل یک روش کیفی به نام تحلیل زندگینامهای شرح داد .
او به نامهها و نوشتههای ۱۸ نفری که به عنوان خود actualized معرفی کرده بودند نگاه کرد . او از این منابع ، لیستی از ویژگیهایی را که به نظر مشخصه این گروه خاص از مردم بود ، به طور کلی مغایر با انسانیت ایجاد کرد .
از دیدگاه علمی ، مشکلات متعددی در این رویکرد خاص وجود دارد . اول اینکه میتوان استدلال کرد که تجزیه و تحلیل زندگینامهای گونهای ذهنی است که به طور کامل بر نظریه پژوهشگر مبتنی است . نظر شخصی همیشه مستعد تعصب است ، که اعتبار هر دادهای بدستآمده را کاهش میدهد . بنابراین تعریف عملیاتی خود از خود شکوفایی نباید به عنوان واقعیت علمی پذیرفته شود .
۵. نیازهای شناختی - دانش و درک ، کنجکاوی ، اکتشاف ، نیاز به معنا و پیشبینی .
۶. زیباییشناسی نیاز به قدردانی دارد و به دنبال زیبایی ، تعادل ، شکل و غیره است .
۷. خود شکوفایی به تحقق پتانسیل شخصی ، تحقق خود نفس ، به دنبال رشد شخصی و تجربیات در اوج نیاز دارد .
۸. نیازهای Transcendence - شخص با ارزشهایی که فراتر از نفس شخصی ( به عنوان مثال ، تجربیات عرفانی و تجربیات خاص با طبیعت ، تجربیات زیباییشناختی ، خدمت به دیگران ، پیگیری علوم ، ایمان مذهبی و غیره ) برتری دارد .
خود شکوفایی
Maslow ( ۱۹۴۳ ) به جای تمرکز بر آسیبشناسی روانی ، شرح مثبت تری از رفتار انسانی تدوین کرد که بر آنچه که درست پیش میرود تمرکز کرد . او به پتانسیل انسانی علاقهمند بود و این که ما چگونه این پتانسیل را تحقق خواهیم داد .
آبراهام مزلو روانشناس ( ۱۹۴۳ ، ۱۹۵۴ ) اظهار داشت که انگیزه انسانی مبتنی بر افرادی است که به دنبال تحقق و تغییر از طریق رشد شخصی هستند . افراد خودی خود کسانی هستند که به انجام و انجام تمام کاری که قادر به انجامش هستند انجام میدهند .
رشد خود شکوفایی ( Maslow ، ۱۹۶۲ ) به نیاز به رشد شخصی و کشفی که در طول زندگی یک فرد وجود دارد ، اشاره میکند . برای Maslow ، فرد همیشه " در حال" شدن " است و هرگز در این شرایط ثابت باقی نمیماند . در خود شکوفایی ، فرد به دنبال پیدا کردن معنی برای زندگی است که برای آنها مهم است .
از آنجا که هر فرد منحصر به فرد است ، انگیزه خود شکوفایی افراد را در جهات مختلف هدایت میکند ( Kenrick و همکاران ، ۲۰۱۰ ) . برای برخی افراد خود شکوفایی را میتوان از طریق ایجاد آثار هنری یا ادبیات ، برای دیگران از طریق ورزش ، در کلاس یا در یک محیط شرکت به دست آورد .
Maslow ( ۱۹۶۲ ) معتقد بود که خود شکوفایی میتواند از طریق مفهوم تجارب اوج اندازهگیری شود . این اتفاق زمانی رخ میدهد که فرد به طور کامل دنیا را به خاطر آنچه هست تجربه میکند ، و احساس خوشحالی ، شادی و شگفتی وجود دارد .
مهم است که توجه داشته باشید که خود شکوفایی یک فرآیند مستمر برای تبدیل شدن به یک وضعیت ایدهآل است تا یک دولت کامل بعد از ' ( هافمن ، ۱۹۸۸ ) .
مزلو شرح زیر از خود شکوفایی را ارایه میدهد :
این به تمایل فرد برای رسیدن به نفس ، یعنی به تمایل او برای تبدیل شدن به actualized در آنچه که به طور بالقوه است ، اشاره میکند .
فرم خاصی که این نیازها در نظر گرفته میشوند ، بسیار متفاوت از فرد به فرد است . در یک فرد ممکن است شکل میل به بودن یک مادر ایدهآل را در نظر بگیرد ، به عبارت دیگر ممکن است athletically بیان شود ، و در عین حال ممکن است در نقاشی نقاشی یا در اختراعات نمایش داده شود ( Maslow ، ۱۹۴۳ ، ص . ۳۸۲ - ۳۸۳ ) .
ویژگیهای افراد خودی :
اگر چه همه ما از لحاظ نظری قادر به تحقق بخشیدن به خود هستیم ، اغلب ما این کار را انجام نخواهیم داد ، یا فقط تا حد محدودی انجام خواهیم داد . Maslow ( ۱۹۷۰ ) تخمین زد که تنها ۲ درصد از مردم به خود شکوفایی میرسند . او به ویژه به خصوصیات مردمی که او آنها را به عنوان افراد در نظر گرفته بود علاقهمند بود .
با مطالعه ۱۸ نفر به عنوان "خود - " ( از جمله آبراهام لینکلن و البرت انیشتین ) ۱۵ ویژگی فردی خود - را شناسایی کرد .
ویژگیهای خودکارآمدی :
۱. آنها واقعیت را به طور موثر درک میکنند و میتوانند عدم قطعیت را تحمل کنند ؛
۲. خود و دیگران را به خاطر آنچه که هستند بپذیرید .
۳. خودجوش در تفکر و عمل ؛
۴. مشکل محور ( نه خود محور ) ؛
۵. حس شوخطبعی غیر معمول ؛
۶. توانایی نگاه به زندگی به طور عینی ؛
۷. بسیار خلاق
۸. ضربه زدن به enculturation ، اما نه به عمد غیر متعارف ؛
۹. نگران رفاه بشریت است؛
۱۰. توانایی قدردانی عمیق از تجربه پایه زندگی
۱۱. برقراری ارتباط بین فردی و فردی با چند نفر ؛
۱۲. تجربه اوج
۱۳. نیاز به حریم خصوصی
۱۴. رویکرد دموکراتیک