گرچه Maslow ( ۱۹۷۰ ) زنان خود - actualized مثل النور روزولت و مادر ترزا را مطالعه کرد ، تعداد کمی از نمونه او را تشکیل دادند . این کار تعمیم دادن نظریه او به زنان و افراد از طبقات پایین اجتماعی یا قومیت متفاوت را دشوار میسازد . بنابراین زیر سوال بردن اعتبار جمعیت یافتههای Maslow's .
علاوه بر این ، آزمایش تجربی مفهوم خود شکوفایی به گونهای که روابط علی میتواند ایجاد شود بسیار دشوار است .
انتقاد دیگر نشاندهنده این فرض است که نیازهای پایینتر باید قبل از رسیدن فرد به پتانسیل خود و self ارضا شوند . این همیشه مورد نیست و بنابراین سلسلهمراتب نیاز به برخی از جنبهها تحریف شدهاست .
با بررسی فرهنگهای مختلف که در آن تعداد زیادی از مردم در فقر زندگی میکنند ( مانند هند ) ، واضح است که مردم هنوز قادر به نیازهای بالاتر نظم مانند عشق و عاشقی هستند . با این حال ، این امر نباید رخ دهد ، طبق گفته Maslow ، افرادی که در دستیابی به نیازهای فیزیولوژیکی بسیار اساسی ( مانند غذا ، سرپناه و غیره ) مشکل دارند ، قادر به برآورده کردن نیازهای رشد بالاتر نیستند .
همچنین ، بسیاری از مردم خلاق ، مانند نویسندگان و هنرمندان ( به عنوان مثال ، رامبراند و ون گوگ ) در طول زندگی خود در فقر زندگی میکنند ، با این حال میتوان استدلال کرد که آنها به خود شکوفایی دست یافتهاند .
روانشناسان در حال حاضر انگیزه را به عنوان یک رفتار کثرتگرا تصور میکنند که به موجب آن باید در سطوح مختلف به طور همزمان عمل کند . فرد ممکن است با نیازهای رشد بالاتر در همان زمان به عنوان نیازهای کمبود سطح پایینتر انگیزه داشته باشد .
تحقیقات معاصر انجامشده توسط Tay و دی نر ( ۲۰۱۱ ) با تجزیه و تحلیل دادههای شرکت کنندگان ۶۰، ۸۶۵ از ۱۲۳ کشور ، به نمایندگی از هر منطقه عمده جهان ، نظریه Maslow را مورد آزمایش قرار دادهاست . این تحقیق از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ انجام شد .
پاسخ دهندگان به سوالاتی در مورد شش مورد نیاز در مدل Maslow's پاسخ دادند : نیازهای اولیه ( غذا ، سرپناه ) ؛ امنیت ، نیازهای اجتماعی ( عشق ، حمایت ) ؛ احترام ، برتری و استقلال . آنها همچنین سلامت خود را در سه معیار مجزا ارزیابی کردند : ارزیابی زندگی ( دیدگاه person's از زندگی او به عنوان یک کل ) ، احساسات مثبت ( تجربیات روزمره شادی یا شادی ) ، و احساسات منفی ( تجربیات روزانه اندوه ، عصبانیت ، یا استرس ) .
نتایج این مطالعه از این دیدگاه حمایت میکند که نیازهای انسانی جهانی بدون توجه به تفاوتهای فرهنگی وجود دارد . با این حال ، سفارش نیازهای درون سلسلهمراتب درست نبود .
دی نر در این باره توضیح میدهد : " اگر چه نیازهای اولیه بیشترین توجه را به خود جلب میکنند ، باید آنها را به منظور دستیابی به مزایای [ از دیگران ] انجام دهید ."
کارل راجرز
نوشته "سول McLeod "، به روز شده در سال ۲۰۱۴
کارل راجرز ( ۱۹۰۲ - ۱۹۸۷ ) یک روانشناس humanistic بود که با مفروضات اصلی آبراهام مزلو موافقت کرد ، اما اضافه کرد که برای رشد فرد ، آنها به محیطی نیاز دارند که اصالت ( باز بودن و افشا ) ، پذیرش ( با توجه مثبت بیقید و شرط دیده میشود ) و همدلی ( در حال گوش دادن و درک ) .
بدون این روابط، روابط و شخصیت سالم به گونهای که باید رشد نمیکنند ، بیشتر شبیه یک درخت ، بدون نور خورشید و آب رشد نخواهد کرد .
راجرز بر این باور بود که هر فرد میتواند به اهداف ، آرزوها و خواستههای خود در زندگی دست یابد . چه وقت ، یا اگر این کار را انجام میدادند ، خود شکوفایی رخ میداد .
این یکی از مهمترین مشارکتهای کارل آزوز برای روانشناسی بود و برای فردی که به توان بالقوه خود دست یابد باید به چند عامل رضایت داد .
اعتماد به نفس
ارگانیسم دارای یک گرایش پایه و تلاش برای حفظ ، حفظ و افزایش ارگانیسم تجربه کننده است .
منبع سایت روانشناسی ساده