psychology

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

استراتژی ۲ . ایجاد شراکت‌های research برای بهبود انتشار ، اجرا ، و بهبود مستمر خدمات بهداشت روانی مبتنی بر شواهد .
تاخیر بین تحقیق و عمل بیش از حد طولانی است و محدودیت‌هایی در جذب مداخلات موثر سلامت روانی شایع است . ما به تغییر مقیاس بزرگ نیاز داریم که به طور گسترده سلامت عمومی را بهبود می‌بخشد . تحقیق برای بهبود انتشار ، اتخاذ ، اجرا ، و پایداری مداخلات مبتنی بر شواهد می‌تواند باعث کاهش تاخیر بین کشف تحقیق و عمل بالینی ، تغییر اساسی کیفیت خدمات ارائه‌شده برای مردم ، و کاهش نابرابری در دسترسی و کیفیت مراقبت برای جمعیت‌های محروم و متنوع شود . انتشار و اجرای تحقیق مستلزم مشارکت گسترده با سهامداران است که بر ارائه و تامین مالی مراقبت نظارت دارند ، و همچنین آن‌هایی که مستقیما ً از رویکردهای مبتنی بر شواهد بهره‌مند می‌شوند ( به عنوان مثال ، کاربران خدمات و مراقبت کنندگان ) . لازم به ذکر است که این مشارکت‌ها باید تلاش‌های مکمل دیگر آژانس‌های فدرال ( به عنوان مثال ، SAMHSA ، مراکز مدیکر و مدیکید ) و موسسات با علایق و فعالیت‌های مشترک ( به عنوان مثال ، PCORI ، آژانس‌های دولتی ، سیستم‌های بهداشت عمومی و عمومی ) را تقویت کند . برای تاثیر بر این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی می‌کند :
در هم‌کاری با سهامداران کلیدی ، استراتژی‌ها را برای اجرای ، حفظ و بهبود مداوم شیوه‌های مبتنی بر شواهد ، توسعه و تایید کنید .
مدل‌هایی را بسازیم تا مداخلات موثر برای استفاده در مراقبت‌های اولیه عمومی و خصوصی ، مراقبت تخصصی ، و سیستم‌های دیگر را افزایش دهیم .
توسعه ابزارهای پشتیبانی تصمیم‌گیری که اثربخشی و بهبود مستمر مداخلات سلامت روانی در بهداشت عمومی و خصوصی ، مراقبت تخصصی ، و سیستم‌های دیگر را افزایش می‌دهد .
راهبرد ۳ - ۴ توسعه مدل‌های ارائه خدمات نوآورانه جهت بهبود چشمگیر نتایج خدمات بهداشت روانی که در جوامع و جمعیت‌های گوناگون مورد استقبال قرار می‌گیرند .
شواهد نشان می‌دهند که مدل‌های فعلی تحویل خدمات به اندازه کافی سازمان دهی نشده اند تا نیازهای مردم آمریکا برآورده شود. مدل‌های جدید ارائه خدمات که فراتر از سیستم‌های مراقبتی سنتی حرکت می‌کنند و چالش‌های آن را با نیروی کار ناکافی و ظرفیت محدود برای نظارت و پی‌گیری درمان مطرح می‌کنند ( به عنوان مثال ، نقاشی از درس‌هایی که در تحقیقات سلامت روانی جهانی انجام‌شده در کشورهای با درآمد کم و متوسط ) می‌تواند به طور قابل‌توجهی تاثیر خدمات بهداشت روانی بر سلامت عمومی را بهبود بخشد. ما باید کاستی‌های سنتی مراقبت سلامت روانی را با توسعه و آزمایش اجزای جدید مراقبت از محیط‌های چندگانه که در آن‌ها خدمات بهداشت روانی مورد نیاز است و استفاده از ابزارهای پیشرفته برای رسیدن به جمعیت و رساندن فوری ، مناسب ، و بهبود تدریجی مراقبت مورد استفاده قرار دهیم . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات مشترک پشتیبانی خواهد کرد :
توسعه استراتژی‌های سطح سیستم در محیط‌های درمانی غیرسنتی با استفاده از فن‌آوری و روش‌های دیگر برای شناسایی ، پشتیبانی ، و نظارت بر اثربخشی مراقبت از افراد با بیماری‌های روانی .
مدل‌های ارائه خدمات را توسعه و تایید کنید که در طی دوره بیماری در اختیار افراد پاسخگو و پیشگیرانه قرار می‌گیرند .
توسعه و اعتبار مدل‌های تصمیم‌گیری پزشکی هماهنگ که شامل چندین محیط مراقبت اجتماعی و پزشکی برای ادغام مراقبت‌های بهداشتی مناسب برای افراد با بیماری‌های روانی جدی و چندین شرایط مزمن است .
استراتژی ۴.۴ توسعه ظرفیت جدید برای تحقیق که تاثیر سلامت عمومی نوآوری‌های خدمات بهداشت روانی را ارزیابی می‌کند .
ابزارهای موجود برای بهبود خدمات بهداشت روانی به سرعت به سمت رویکردهای مبتنی بر تیم ، یکپارچه‌سازی سیستم‌ها ، تحولات تکنولوژیک ، تجمیع داده و مدل‌های مالی جدید معطوف شده‌اند .
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

چگونه می ‌توان تاثیر بهداشت عمومی تحقیقات خود را تقویت کرد ؟ یک رویکرد شامل شراکت با پرداخت کنندگان ( به عنوان مثال ، مدیکید ، بیمه گران ) ، قانون گذاران ( به عنوان مثال ، سازمان غذا و داروی آمریکا ) ، و تصمیم گیرندگان فدرال برای تعیین این که چه تحقیقاتی شواهد لازم برای بهبود نتایج در دنیای عملی را فراهم خواهد کرد. برای مثال ، رویکرد دوم ، حالت‌های جدیدی از ارائه خدمات بهداشت و درمان را توسعه می‌دهد ، به عنوان مثال ، توسعه توجه تیم متمرکز بر تیم در پروژه افزایش . یک رویکرد سوم براساس مفهوم سیستم بهداشت و درمان ، یک حلقه بازخورد بین عمل و تحقیقات ایجاد می‌کند به طوری که هر برخورد با فردی که مراقبت دریافت می‌کند ، داده‌هایی را به دست می‌دهد که برای بهبود سیستم مراقبتی به طور مداوم مورد استفاده قرار می‌گیرند .
۱۰ سال آینده شاهد تغییر بیشتر در اکوسیستم بهداشت روانی خواهد بود که بر نحوه ارائه مراقبت تاثیر خواهد گذاشت . پیشرفت‌های تکنولوژیکی از جمله دسترسی واقعی به اطلاعات سلامت ، سنجش از دور وضعیت سلامتی در طول زمان ، و یک تغییر اساسی در نحوه تعامل افراد با سیستم بهداشت و ارائه دهندگان ( به عنوان مثال ، ایمیل ، پیام‌کوتاه ، شبکه‌های اجتماعی آنلاین ) پتانسیل بهبود تجربه مراقبت یک فرد را دارند . با این حال ، سوالات استراتژیک باید به قول فن‌آوری برای تحقق بخشیدن به آن پاسخ داده شود . اهداف مهم بهبود سیستم ارائه خدمات و بهبود نتایج سلامت روانی در جمعیت‌های مختلف ( مانند جنسیت ، جنسیت ، سن ، نژاد ، نژاد ) چیست ؟ چگونه تحقیق می‌تواند به ایجاد و استفاده از ابزارهای جدید برای پرداختن به این اهداف کمک کند ؟ در چه روش‌های جدید می ‌توان از داده‌های مراقبت بهداشتی برای رسیدگی به نیازهای ضروری بیمار ، عرضه‌کننده ، و نیازهای سطح سیستم استفاده کرد ؟ کدام یک از روش‌های تحقیق برای ارزیابی تاثیر سلامت عمومی مناسب‌تر هستند ؟ این سوالات پیچیده از ما می‌خواهند که بپرسیم : کدام مشارکت‌ها باید برای رسیدگی موثر و موثر به این سوالات وجود داشته باشد؟ برای سهامداران ، یک سیستم مراقبت سلامت روانی ( LMHC ) ، مجمعی برای هم‌کاری و مسیولیت مشترک فراهم می‌آورد . برای آن‌هایی که تحت مراقبت‌های پزشکی قرار می‌گیرند، LMHC به این معنی است که تصمیمات مربوط به مراقبت بیشتر براساس اطلاعات هستند ، عمل مراقبت منوط به پیشرفت‌های در حال پیشرفت براساس آرایه‌های گسترده‌تر اطلاعات خواهد بود و درس‌هایی که در بین ارائه دهندگان و شبکه‌های بیمار به اشتراک گذاشته خواهند شد . در LMHC ، مصرف کنندگان مراقبت در مرکز قرار دارند و به عنوان شرکای کامل در فرآیند استخدام می‌شوند .
برای بهبود خدمات مبتنی بر شواهد که به بیش‌ترین جمعیت می‌رسند ، NIMH استراتژی‌های زیر را بکار خواهند گرفت :
استراتژی ۴.۱ بهبود کارایی و اثربخشی خدمات بهداشت روانی موجود از طریق تحقیق
در حال حاضر ، تحقیقات می‌توانند فرصت‌هایی را برای بهبود مراقبت‌های بهداشتی نشان دهند . در تمامی سطوح ، و در سراسر بخش‌ها ، نقاط نفوذ برای بهینه‌سازی استاندارد فعلی مراقبت وجود دارند . نوآوری‌های محلی قول بهبود نتایج سیستم را دارند ، اما understudied هستند و بنابراین فاقد پایه شواهد هستند که برای ارتقا مقیاس کافی است . در شرایط دیگر ، خدمات بهداشت روانی موجود ، اثربخشی محدودی دارند و به رویکردهای مبتنی بر هدف برای بهبود خدمات بهداشت و درمان با کیفیت بالا نیاز دارند . به خصوص در حوزه بیماری‌های روانی جدی ، ما به تحقیق در مورد تاثیر استراتژی‌های جایگزین برای ارایه و پرداخت مراقبت در سیستم‌های بهداشت عمومی و خصوصی ( به عنوان مثال ، سازمان‌های مراقبت پاسخگو ، مکانیزم‌های پرداخت بسته‌ای ) ، نیاز داریم ( تامین مالی مبتنی بر عملکرد ) . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی می‌کند :
از سیستم‌های جمع‌آوری داده‌های دنیای واقعی استفاده کنید تا استراتژی‌هایی برای بهبود دسترسی ، کیفیت ، و برابری خدمات بهداشت روانی در جمعیت‌های مختلف شناسایی کنید .
شناسایی ، اعتباردهی ، و مقیاس کردن برنامه‌های نوآورانه که در حال حاضر در حال استفاده هستند که خدمات بهداشت روانی را برای جمعیت‌های محروم بهبود می‌بخشد .
تامین مالی مدل‌های مالی برای بزرگسالان و کودکانی که بیماری‌های روانی جدی برای ارائه مراقبت موثر و کارآمد در سیستم‌های مراقبت‌های بهداشتی عمومی و خصوصی فراهم می‌کنند.
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

* مداخلات تست برای اثربخشی در تنظیمات عملکرد اجتماعی;
تلاش برای حمایت از تحقیقات مداخله‌ای که بتواند زندگی و عملکرد افراد مبتلا به بیماری‌های روانی را بهبود بخشد . در حالی که بیشتر مداخلات در محیط‌های دانشگاهی توسعه‌یافته اند , ارزش آن‌ها به ترجمه نتایج موفق به تنظیمات عملکرد اجتماعی بستگی دارد . حرکت از تحقیقات بالینی به تمرین بالینی چالشی برای هر دو مداخله پزشکی و روانی است . اما این مرحله از ترجمه را می‌توان با تحقیق تسریع کرد , از جمله تحقیق روی بسته‌بندی مداخلات معتبر قبلی برای بهینه‌سازی تاثیر آن‌ها در تنظیمات عملکرد اجتماعی . این رویکرد نویدبخش حرکت جامعه فراتر از رویکرد منفرد یا منفرد درمان است . این جنبه از ترجمه , که گاهی اوقات نامیده می‌شود , می‌تواند توسط مشارکت با دیگر سرمایه گذاران از قبیل برنامه‌های آموزشی و برنامه‌های جوایز علمی و انتقالی استفاده شود . پس از بهینه‌سازی این پیامدها , آن‌ها برای اجرای گسترده‌تر در انواع خدمات و مدل‌های سیستم مراقبت بهداشتی آماده هستند . برای اجرای این راهبرد از تحقیقات حمایت خواهد شد :
توسعه و تست اجزای مداخله ( هر کدام جداگانه در تحقیقات قبلی ) که بیش‌ترین تاثیر را بر زندگی و کارکرد بیمار دارند .
همراه با ذینفعان کلیدی , از جمله صبور , ارائهکننده , و سایر گروه‌های سرمایه‌گذاری تحقیقاتی , آزمایش‌های عملی کارآمد را انجام می‌دهند که از ابزارهای جدید برای شناسایی سریع , مشارکت , ارزیابی و پی‌گیری شرکت کنندگان در زمینه مراقبت‌های معمول استفاده می‌کنند .
افزایش ارتباط کاربردی تحقیقات اثربخشی , با در نظر گرفتن اینکه چگونه عوامل سطح فردی , ارائهکننده و سطح سازمانی بر پیامدهای مداخلات در تنظیمات عمل تاثیر می‌گذارند.
اهداف استراتژیک
هدف استراتژیک , ایجاد دانش و یافته‌های حاصل از اهداف استراتژیک قبلی برای عمل , بهبود دسترسی و کیفیت خدمات موجود و توسعه خدمات مبتنی بر شواهد جدید است .
هدف استراتژیک : تقویت تاثیر سلامت عمومی از تحقیقات پشتیبانی نشده
اهداف قبلی بر توسعه تشخیص‌های جدید و درمان‌های جدید متمرکز بودند که مراقبت‌های بهداشتی را در آینده منتقل خواهند کرد. متاسفانه سرعت علم کشف یک تطابق خوب برای فوریت نیازهای سلامت عمومی نیست . افزایش شیوع اوتیسم , میزان بالای خودکشی , نیازهای سلامت روان اعضای خدمت و سربازان قدیمی , تاخیر درمان تجربه‌شده توسط جوانان با جنون زودرس , و ناتوانی مزمن و مرگ زودرس بیماری‌های جدی روانی از جمله مشکلاتی است که نیاز به پاسخ سریع دارند . خوشبختانه , ما نباید منتظر آینده دور باشیم تا تاثیر تحقیق بر سلامت عمومی را ببینیم . یک درس از بهبودی پس از یک اپیزود اولیه اسکیزوفرنیا ( افزایش ) این است که تحقیقات خدماتی می‌توانند با بهینه‌سازی سازمان و تحویل درمان‌های فعلی , به اجرای مراقبت‌های مبتنی بر شواهد در محیط‌های اجتماعی منجر شوند . در چشم‌انداز سلامت روانی جدید , فرصت‌های زیادی برای بهبود پیامدها با مدل‌های جدید تامین مالی و ارائه مراقبت وجود دارد , با خدماتی که خارج از سیستم‌های مراقبت‌های بهداشتی سنتی ( در مدارس , محیط‌های اجتماعی , در محل کار , و آنلاین ) و با ادغام مراقبت ارائه شده‌است . نقش معلم , پشتیبانی از علم است که بر این فرصت‌ها تمرکز می‌کند و بهترین شواهد در مورد چگونگی سازماندهی مراقبت برای اطمینان از بهترین نتایج را ارائه می‌دهد .
چگونه می ‌توان تاثیر سلامت عمومی این تحقیق را تقویت کرد ? یک رویکرد شامل شراکت با پرداخت کنندگان ( مدیکر , مدیکید , بیمه گران ) , قانون گذاران ( فروشندگان غذا و دارو ) , و تصمیم گیرندگان محلی , ایالتی , و فدرال است تا تعیین کنند که چه تحقیقاتی شواهد لازم برای بهبود نتایج در جهان را فراهم می‌کند .
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

برای توسعه بیشتر مداخلات مبتنی بر پزشکی دقیق و موثر برای بیش‌ترین تعداد افراد ، NIMH استراتژی‌های زیر را بکار خواهند گرفت :
استراتژی ۳.۱ توسعه درمان‌های جدید مبتنی بر کشفیات in ، عصب‌شناسی و علوم رفتاری
در حالی که درمان‌های دارویی قبلی بر گیرنده‌های monoamine و گیرنده‌های انتقال‌دهنده‌های عصبی متمرکز شده‌اند و psychotherapies مبتنی بر تئوری یادگیری سنتی بوده‌اند ، کشفیات جدید طیف متنوعی از اهداف بالقوه برای مداخلات جدید را آشکار کرده‌اند . چالش این است که این مکانیزم‌های بالقوه را به سرعت مورد آزمایش قرار دهید یا هدف را به عنوان مکانیزم این بیماری در نظر بگیرید . این امر مستلزم آن است که مداخله هدف را درگیر کرده و اثربخشی آن را برای کاهش نشانه‌ها آزمایش کند . مداخلات جدید به طور خاص برای آندسته از syndromes که موجب بیش‌ترین معلولیت می‌شوند مورد نیاز است و اقدامات جدیدی برای ارزیابی کاهش معلولیت مورد نیاز است . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی می‌کند :
شناسایی و تایید اهداف جدید برای توسعه درمان که زمینه‌ساز مکانیسم‌های بیماری هستند .
* توسعه و تایید معیارهای جدید برای تعامل هدف که برای استفاده در آزمایش‌ها کلینیکی امکان پذیر است .
تعیین معیارهای جانشینی هدف نتایج و تغییرات بالینی که فراتر از نشانه‌ها هستند ، برای ارزیابی این که آیا مکانیزم‌های هدف اساسی سلامت عمومی و کیفیت زندگی با درمان تغییر یافته‌اند یا خیر.
راهبرد ۲ - ۳ روش‌های توسعه روش‌های موجود و جدید را برای بهینه‌سازی نتایج فراهم می‌کند.
آزمایش‌ها بالینی در سلامت روانی به طور سنتی روی افراد مبتلا به تشخیص براساس نشانه‌ها و به جای stratifying فرد در زیر گروه براساس عوامل رفتاری یا بیولوژیکی متمرکز شده‌اند . در نتیجه آزمایش‌های بالینی شامل گروه‌های بسیار ناهمگن و کارآمدی برای یک زیر گروه ممکن است مبهم باشد . قیاس مناسب در اینجا مقایسه این وضعیت با تست اثربخشی یک آنتی‌بیوتیک در هر فرد مبتلا به تب است . به سمت جلو رفتن، جستجو برای درمان‌های بهتر به تشخیص جدید ، مانند دامنه‌های RDoC بستگی دارد ، که زیر گروه‌هایی با ویژگی‌های مشترک و یا ویژگی‌های دیگر حساس به درمان را شناسایی می‌کنند . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی می‌کند :
توسعه زیستی معتبر و نوآورانه برای شناسایی زیرگروه اشتراک افراد ، چه درون یا چه در مقوله‌های تشخیصی سنتی - و همچنین جنبه‌های احساسی ، شناخت ، و رفتار اجتماعی که واکنش بالینی را پیش‌بینی می‌کنند .
فوستر های شخصی و استراتژی‌هایی برای تعیین توالی و یا ترکیب مداخلات موجود و جدید که برای مراحل خاصی از پیشرفت بیماری مطلوب هستند ( به عنوان مثال ، prodromal ، هجوم اولیه ، مزمن ) ، مراحل مختلف توسعه ( به عنوان مثال ، کودکی ، بزرگسالی ، بزرگسالی ) و دیگر ویژگی‌های فردی .
طراحی و اصلاح طرح‌های تحقیقاتی جایگزین و رویکردهای تحلیلی که می‌تواند برای آزمایش مداخلات دقیق مورد استفاده قرار گیرد .
استراتژی ۳ - ۳ مداخلات تست برای اثربخشی در محیط‌های طبابت اجتماعی
NIMH می‌کوشد تا از تحقیقات مداخله‌ای حمایت کند که منجر به بهبود زندگی و عملکرد افراد مبتلا به بیماری‌های روانی می‌شود . در حالی که اغلب مداخلات در محیط‌های دانشگاهی توسعه داده می‌شوند ، ارزش آن‌ها به تبدیل نتایج موفق به تنظیمات عملکرد اجتماعی بستگی دارد . انتقال از تحقیقات بالینی به مطب بالینی ، چالشی برای هر دو مداخلات پزشکی و پزشکی بوده‌است . اما این مرحله از ترجمه را می‌توان با تحقیقات ، از جمله تحقیق در مورد مجموعه‌ای از مداخلات معتبر قبلی برای بهینه‌سازی تاثیر آن‌ها در تنظیمات عملکرد جامعه ، تسریع کرد . این رویکرد عمل می‌کند تا عمل اجتماعی را فراتر از رویکرد یک قرص یا تک درمان حرکت دهد . این جنبه از ترجمه ، که گاهی به نام T۲ نامیده می‌شود، می‌تواند توسط شراکت‌های با دیگر سرمایه گذاران نظیر PCORI و برنامه Awards Clinical و Translational استفاده شود .
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

برای بیماری‌هایی که در سایر نواحی پزشکی وجود دارند، آگاهی افزایش‌یافته از پایگاه‌های بیولوژیکی آن‌ها ، تشخیص زودهنگام را به قابل‌کنترل بودن ، در صورت بیماری مزمن، تبدیل کرده‌است . به عنوان مثال ، ما شاهد بهبود چشمگیری در میزان بهبود نرخ مرگ و میر در نرخ مرگ و میر ناشی از بیماری‌های قلبی و عروقی هستیم . ما شاهد بهبود برابری در بیماری‌های روانی نبوده ایم که می‌تواند کم‌تر کشنده یا زیان‌آور باشد . NIMH در حال حاضر نیازمند این است که آزمایش‌ها بالینی ، هدف را شناسایی کنند ( به عنوان مثال ، یک مسیر عصبی یا حوزه شناختی ) درمان مورد مطالعه قرار می‌گیرد و میزانی را اندازه‌گیری می‌کند که در آن مقدار معینی از مداخله بر هدف تاثیر می‌گذارد . این رویکرد از مداخلات نه تنها به عنوان درمان‌های بالقوه استفاده می‌کند ، بلکه به عنوان ابزاری برای بررسی مکانیسم‌های موجود بر اختلال یک فرد استفاده می‌کند . این استراتژی متمرکز بر هدف برای شناسایی سریع آن مداخلات طراحی شده‌است که قابلیت انجام آزمایش‌ها گسترده و شناسایی اهداف برای مداخلات کاندید اضافی را دارند . وعده درمان‌های بهتر ، چه دارویی ، روانی، روانی ، یا ترکیبی از این سه ، به آزمایش‌های بالینی وابسته است که به سرعت اعتبار می‌یابند یا ، و از همه مهم‌تر ، مکانیسم‌های خاص را رد می‌کنند .
تحقیقات مداخله به طور تاریخی بر حذف یا کاهش علایم بیماری‌های روانی تمرکز دارد . علائم Alleviating ، اگر چه حیاتی هستند ، ممکن است به کلیت کیفیت زندگی فرد رسیدگی نکنند . بنابراین ، NIMH به سمت رویکردهای مبتنی بر شخص عمل می‌کند که تشخیص دقیق فرد ( با استفاده از رویکرد RDoC ) ، عوامل محیطی و فرهنگی ، ویژگی‌های مداخلات ( شامل اثربخشی آن‌ها ، قابلیت دسترسی و در دسترس بودن) ، و ویژگی‌های فردی و ترجیحات ( از جمله آن‌هایی که در برنامه‌های درمان در محور فرد گرفته شده‌اند ) را در نظر می‌گیرد .
ما در دوره پویایی برای مراقبت سلامت روانی قرار داریم . با تصویب قوانین جدید موثر بر مراقبت‌های بهداشتی ، سهامداران جدید و روش‌های جدید برای انجام تحقیقات بالینی ، خط لوله "توسعه مداخله سنتی " در حال تغییر است . NIMH بر روی تحقیقات مداخله با بیش‌ترین توان بالقوه برای تبدیل کار و سلامت عمومی متمرکز خواهد بود . NIMH پیش‌بینی می‌کند که افرادی که بیش‌ترین تاثیر را در اولین فرصت می‌بینند ، بیش‌ترین تاثیر را بر پیامدهای سلامت و زندگی روزانه دارند . درمان باید در میان سطوح اجتماعی - اقتصادی و در میان گروه‌های مختلف ( مانند جنسیت ، جنسیت ، سن ، نژادی ، قومی ، فرهنگی ) ، قابل‌استفاده در محیط‌های متنوع و با افراد با طیف وسیعی از شدت بیماری و حساسیت درمان در دسترس باشد .
برای توسعه بیشتر مداخلات مبتنی بر پزشکی دقیق و موثر برای بیش‌ترین تعداد افراد ، NIMH استراتژی‌های زیر را بکار خواهند گرفت :
استراتژی ۳.۱ توسعه درمان‌های جدید مبتنی بر کشفیات in ، عصب‌شناسی و علوم رفتاری
در حالی که درمان‌های دارویی قبلی بر گیرنده‌های monoamine و گیرنده‌های انتقال‌دهنده‌های عصبی متمرکز شده‌اند و psychotherapies مبتنی بر تئوری یادگیری سنتی بوده‌اند ، کشفیات جدید طیف متنوعی از اهداف بالقوه برای مداخلات جدید را آشکار کرده‌اند . چالش این است که این مکانیزم‌های بالقوه را به سرعت مورد آزمایش قرار دهید یا هدف را به عنوان مکانیزم این بیماری در نظر بگیرید . این امر مستلزم آن است که مداخله هدف را درگیر کرده و اثربخشی آن را برای کاهش نشانه‌ها آزمایش کند . مداخلات جدید به طور خاص برای آندسته از syndromes که موجب بیش‌ترین معلولیت می‌شوند مورد نیاز است و اقدامات جدیدی برای ارزیابی کاهش معلولیت مورد نیاز است . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی می‌کند :
شناسایی و تایید اهداف جدید برای توسعه درمان که زمینه‌ساز مکانیسم‌های بیماری هستند .
* توسعه و تایید معیارهای جدید برای تعامل هدف که برای استفاده در آزمایش‌ها کلینیکی امکان پذیر است .
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

شناسایی نشانگرهای زیستی مفید و شاخص‌های رفتاری که تغییرات در طول مسیر بیماری را پیش‌بینی می‌کنند .
بهترین زمان برای رسیدگی به یک بیماری روانی , پیش از ظهور نشانه‌هایی است که زندگی روزمره را مختل می‌کند . مداخلات پیشگیرانه به نشانگرهای زیستی متکی هستند که توانایی پیش‌بینی شروع بیماری برای افراد , نه فقط جمعیت , در معرض خطر را فراهم می‌کنند . برای تحقق این امر , تحقیقات باید شاخص‌های زیستی و رفتاری را با ارزش پیشگویی بالا , در اسرع وقت , شناسایی کنند . جهانی را تصور کنید که در آن مجموعه مشخصی از آزمون‌های فیزیولوژیکی و / یا شناختی با حساسیت و ویژگی بالا برای ایجاد یک بیماری ذهنی و اشاره به یک مداخله موثر و متناسب نشان می‌دهد . برای اطمینان از این آینده , ما باید امروز برای شناسایی نشانگرهای پیشرفت بیماری در سطوح مولکولی , سلولی , مدار و رفتاری کار کنیم . برای اجرای این راهبرد از تحقیقات حمایت خواهد شد :
شناسایی عوامل خطر زیستی و محیطی اولیه و عوامل حفاظتی و مکانیسم‌های زیربنایی آن‌ها برای خدمت به عنوان اهداف مداخله جدید .
شناسایی نشانگرهای زیستی و ارزیابی برای پیش‌بینی شروع بیماری و پاسخ مداخله در جمعیت‌های مختلف .
اهداف استراتژیک
هدف استراتژیک , برداشتن گام‌های بعدی در طیف تحقیق برای شناسایی مداخلات پیش‌گیری و درمانی بهتر و هماهنگ کردن چنین مداخلات به فرد است .
اهداف استراتژیک : تلاش برای پیش‌گیری و درمان
شکی نیست که ما به پزشکی بهتری برای بیماری‌های روانی نیاز داریم . تظاهرات اخیر نشان می‌دهد که چگونه بیماری‌های روانی یک منبع اصلی ناتوانی هستند , با وجود افزایش مداوم در استفاده از درمان‌های دارویی , ناتوانی در حال افزایش است. با وجود این که بسیاری از داروهای موفق تجاری برای اضطراب , افسردگی و روان‌پریشی وجود دارند , اما تغییرات زیادی از ترکیبات موجود در آن‌ها وجود دارد . برای بسیاری از چالش‌های جدی بالینی مانند اختلال استرس پس از ضربه , علایم اصلی اتیسم , اختلالات شناختی اسکیزوفرنیا , و علایم بی‌اشتهایی روانی , به طور کلی داروهای موثر وجود ندارد . اخیرا ً در توسعه مداخلات روانی اجتماعی , پیشرفت مهمی در این شرایط چالش برانگیز به عنوان اختلال شخصیت مرزی و بی‌اشتهایی روانی مطرح شده‌است . با این حال , حتی موثرترین مداخلات روان‌درمانی , مانند درمان شناختی رفتاری برای اختلالات خلقی و اضطرابی , برای همه کار نمی‌کنند . یک مسیر موفق برای درمان‌های بهتر نیازمند تشخیص دقیق , اهداف معتبر , استراتژی‌هایی برای فردی سازی و ساز و کار برای مداخلات مقیاس گذاری برای تاثیر گسترده است .
تشخیص دقیق ‌تری از این پروژه خارج می‌شود . با توجه به مطالعه علمی بیماری‌های روانی در یک روش تلفیقی و تلفیقی , ما مسیری را به سوی آینده‌ای هدایت می‌کنیم که در آن معیارهای ژنتیکی , عصبی , فیزیولوژیکی و رفتاری , اساس تشخیصی خاص و اختصاصی را تشکیل می‌دهند . طبقه‌بندی مبتنی بر طبقه‌بندی باید شناسایی و تایید نشانگرهای زیستی را برای زیرگروه‌های بیماری روانی و پاسخ به مداخلات خاص تسهیل کند . این قبیل نشانگرهای زیستی را به عنوان یک سیستم بهتر مراقبت در نظر می‌گیرد که در آن‌ها ارائه دهندگان مراقبت , ابزارهای عینی لازم برای تشخیص , درمان و پایش را به طور سیستماتیک دارند . اگر موفق باشید , ما نه تنها مقوله‌های فعلی مانند اختلال افسردگی اساسی را به چندین زیرمجموعه که نیاز به درمان‌های مختلف دارند , شناسایی می‌کنیم , بلکه ابعاد آن را نیز شناسایی می‌کنیم که ممکن است توسط مداخلات جدید مورد بررسی قرار گیرند .
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

با ظهور روش‌های نوین تصویربرداری و روش‌های تحلیلی دقیق ، دانشمندان ابزارهایی برای پی‌گیری رشد مغز و رفتاری در اختیار دارند . concomitantly ، توانایی ما برای درک پیچیدگی‌های این فرآیندها در ارتباط با بیماری‌های روانی در حال رشد است . به عنوان مثال ، مطالعات نشان داده‌اند که ژن‌ها و پروتیین‌های بیان‌شده در مغز جنین و بعد از زایمان بسیار متفاوت هستند که فرد می‌تواند مغز جنین و پس از زایمان را به عنوان اندام‌های مختلف با توابع مختلف در نظر بگیرد . بیست و یکم ، ۲۲ ، علاوه بر این ، افزایش شواهد ، مسیر رشد مغز را با ظهور علایم بیماری روانی در اوایل زندگی ، مانند جنون در اواخر نوجوانی یا اوتیسم در دوران کودکی بسیار زود مرتبط کرده‌است .
توسعه یک تصویر جامع از مغز عادی و طبیعی و رشد رفتاری در طول عمر ( مفهوم در اواخر زندگی ) و در جمعیت‌های مختلف می‌تواند به ما بگوید چه موقع ، کجا و چگونه باید مداخله کنیم . تمرکز بر روی مرحله اولیه و presymptomatic یک بیماری ذهنی ، حیاتی است ، چرا که ممکن است بهترین فرصت برای شناسایی افراد در بالاترین خطر و مداخله در اولین زمان ممکن را فراهم کند . همچنین شناسایی و مشخص کردن دوره‌های حساس در طول عمر کامل - یعنی شناسایی دوره‌های زمانی گسسته که در آن تاثیر تجربه به طور خاص قوی است ، ضروری خواهد بود . پیشرفت در اینجا به ما این امکان را می‌دهد که نقاط زمانی را بدانیم که در طی آن مغز بسیار حساس به مداخله و مکانیسم‌های اساسی مولکولی - ساختاری و سیستم - سطح مسئول این حساسیت است . برای فردی که یا در معرض خطر یک بیماری ذهنی قرار دارد ، یافته‌های این تحقیق می‌تواند منجر به تشخیص قبلی ، مداخلات پیشگیرانه و درمانی موثر ، و در نهایت نتیجه بهبود یافته شود .
توانایی ما برای پیش‌گیری و درمان بیماری‌های روانی و اندازه‌گیری اثربخشی مداخلات ، به شناسایی نشانگرهای زیستی معتبر و شاخص‌های رفتاری بستگی دارد ؛ این ها به ما می‌گویند که چه کسی در خطر است ، چه زمانی که توسعه به اشتباه می‌رود ، یا هنگامی که یک مداخله در حال احیا است . برای انجام این کار، ما باید دانش خود از مکانیزم‌هایی را افزایش دهیم که از طریق آن ریسک چند گانه و عوامل حفاظتی عمل می‌کنند . آگاهی از این عوامل خطر و ریسک مبنایی را برای ایجاد ابزار بالینی جدید و مداخلات موثر فراهم می‌کند .
برای درک بهتر پیشرفت بیماری‌های روانی و پی‌ریزی اصول برای پیش‌بینی پیامدها و مداخلات پیشگیرانه ، NIMH استراتژی‌های زیر را به کار خواهند برد :
استراتژی ۲.۱ مسیر رشد بلوغ مغزی و ابعاد رفتار را برای درک ریشه‌های بیماری‌های روانی در جمعیت‌های مختلف تعریف می‌کند .
بررسی وابستگی متقابل و توسعه کارکردی به طور همزمان در حال تکامل تدریجی - سیستم‌ها و شایستگی ، زمینه جدیدی را برای درک توسعه بیماری‌های روانی از بین خواهند برد . برای درک اینکه چه عواملی بر توسعه و خطر بیماری‌های روانی در جمعیت‌های مختلف تاثیر می‌گذارند ، ما باید نقشه جامع و - از خط سیر ( یعنی منحنی‌های رشد ) مغز معمول و غیر عادی ، شناختی و رفتاری ایجاد کنیم . مطالعات ابتدایی و انتقالی برای توصیف بلوغ رفتاری و تغییرات سطح سلولی مرتبط با طول عمر برای ایجاد این نقشه مورد نیاز است . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی می‌کند :
characterize فرایندهای رشد در حوزه‌های بیولوژیکی و رفتاری تحلیل که منجر به بروز بیماری‌های روانی در سراسر طول عمر می‌شوند .
دوره‌های حساس برای مسیرهای سلامت روانی معمولی و غیرمعمول را شناسایی کنید .
modifiers of و مسیرهای بیماری را معین کنید ، که بر دوره‌های حساسیت به اختلال و / یا پتانسیل برای مداخله تاکید می‌کند .
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

استراتژی ۱.۳ نقشه برای بیماری‌های روانی
بیشتر آنچه که در حال حاضر درباره کانکتوم مغز انسان می‌دانیم ، از مطالعه افراد سالم ناشی می‌شود . برای درک تغییرات در ساختار عصبی و عملکرد مربوط به بیماری‌های روانی ، باید از ابزارها و فن‌آوری‌هایی که در دست داریم استفاده کنیم تا کانکتوم ها را برای بیماری‌های روانی توصیف کنیم . پیدا کردن ارتباطات محلی و هم دور در مغز به طور فزاینده‌ای امکان پذیر است و درک روابط بین ساختار نورونی و عملکرد در سطح سیستم‌ها را ممکن می‌سازد . برای داشتن یک کانکتوم های جامع برای بیماری‌های روانی ، ما باید نقشه ساختاری و کارکردی موجود را به سطح سلولی تعمیم دهیم . ابتکار BRAIN تکنولوژی‌های پیشرفته‌ای را به همراه خواهد داشت - فن‌آوری‌هایی که سریع‌تر ، ارزان‌تر ، و مقیاس پذیر برای بازسازی کارکردی مدارهای عصبی در همه مقیاس‌های بیولوژیکی - و ابزارهای ابتکاری ، برای مثال ، نشانگرهای مولکولی برای سیناپس‌ها ، tracers برای شناسایی ورودی‌ها و خروجی‌ها ، و تکنیک‌های میکروسکوپی جدید برای بازسازی مدارهای مغزی هستند . تا آن زمان ، کاربرد ابزار و فن‌آوری‌های موجود به تحول این که چگونه تفاوت‌های ساختاری و کارکردی در کانکتوم های مغز برای بیماری‌های روانی را تجسم می‌کنیم ، ادامه خواهد داد . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی می‌کند :
شناسایی سلول‌ها و شبکه‌های مغزی که در جنبه‌های مختلف عملکرد ذهنی و بدکاری ، مانند شناخت ، احساس و رفتار اجتماعی نقش دارند .
معین کنید که چگونه تغییرات در خواص فیزیولوژیکی مولکول‌ها ، سلول‌ها و مدارها به بیماری‌های روانی کمک می‌کنند .
توسعه biomarkers فعالیت عصبی در انسان‌ها در سطح مولکول‌ها ، سلول‌ها و مدارها .
توسعه فن‌آوری‌های نوین ، همچنین ابزار دارویی و ژنتیکی جدید ، برای بازپرسی و تعدیل مسیرهای سیگنال دهی و مدارات تغییر یافته با بیماری‌های روانی .
هدف استراتژیک ۲
هدف استراتژیک ۲ بر مولفه حیاتی توسعه تمرکز دارد و توضیح می‌دهد که چگونه مغز و رفتار در طول عمر در سلامت و بیماری تغییر می‌کند .
هدف استراتژیک ۲ : نمودار بیماری روانی Trajectories برای تعیین زمان ، کجا ، و چگونه to
در گذشته ، ما بیماری‌های روانی را به عنوان شرایط مزمن که توسط علایم آن‌ها تعریف می‌شود ، مشاهده کردیم . با این حال ، براساس درک ما از اختلالات مغزی ، به نظر می‌رسد که ظهور بیماری‌های روانی ، نشانه‌های دیر تغییرات در مدارات مغز و اختلالات ظریف در رفتار و شناخت است که سال‌ها قبل آغاز شده‌است . این اختلالات اولیه ممکن است بر روند رشد مغز و رشد رفتاری تاثیر بگذارند و مسیر بیماری روانی را ایجاد کنند .
توسعه یک فرآیند یکنواخت و خطی نیست . نرخ تغییر رشد در مناطق مختلف مغز متفاوت است . به عنوان مثال ، مناطق مغز نوجوان درگیر در واکنش‌های هیجانی به طور کامل فعال هستند ، و یا حتی فعال‌تر از بزرگسالان ، در حالی که این مناطق درگیر نگه داشتن واکنش‌های عاطفی و آنی در کنترل هنوز به بلوغ می‌رسند . علاوه بر این ، مغز تا سن ۲۰ سالگی به بلوغ کامل نمی‌رسد . ماهیت پویای توسعه و مشاهده این که اغلب بیماری‌های روانی در طی دو دهه اول زندگی مطرح می‌شوند ، سوالات انتقادی هستند : اولین علایم یا نشانه‌هایی که از رشد مغز غیر طبیعی متمایز هستند ؟ چگونه این نشانه‌ها و نشانه‌ها در روش‌های معنی‌دار بین افراد و جمعیت‌های مختلف متفاوت هستند ( مانند جنسیت ، جنسیت ، سن ، نژاد ، نژاد ) و محیطی متنوع ( به عنوان مثال ، فرهنگی ، اقتصادی ، جغرافیایی ، فنی ) یا نوردهی ‌های تجربی ؟ چگونه می‌توانیم در ابتدا مداخله کنیم تا از توسعه بیماری‌های روانی جلوگیری کنیم ؟
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

برای بهبود درک خود از ساختار و عملکرد مغز در سلامت و هم بیماری و بنیان مداخلات آینده ، NIMH استراتژی‌های زیر را به کار خواهند برد :
استراتژی ۱.۱ مولکول ، سلول و مدارهای عصبی مرتبط با رفتارهای پیچیده را توصیف کنید.
برای حل the که منجر به بیماری‌های روانی می‌شوند و درمان‌های جدید را به این مکانیسم‌ها هدف قرار می‌دهند ، توصیفات جامع‌تر از مولکول‌ها ، سلول‌ها و مدارهای مربوط به رفتار معمول و غیر معمول ضروری هستند . کدام دسته از نورون‌ها و glia در یک جنبه خاص از کارکرد ذهنی دست دارند ؟ کدام مناطق مغزی به یک فکر یا عمل منفرد کمک می‌کنند و چگونه این مناطق به هم متصل می‌شوند ؟ این سوالات با تعریف اجزای سلولی مدارها ، از جمله خواص مولکولی آن‌ها و اتصالات تشریحی ، پاسخ داده خواهد شد . ابزار و تکنیک‌های جدید که مقیاس‌های بیولوژیکی - از آنالیز تک سلول ، تا آرایه‌های الکترود ماکرو ، گرفته تا تصویربرداری مغزی در سطح سیستم‌ها - برای رسیدگی به این پرسش‌ها مورد نیاز است . ما هنوز درک کمی از اساس عصبی برای تغییرات ساختار یا فعالیت مشاهده‌شده در تصویرسازی مغز انسان داریم . بیشتر تغییرات ساختاری با کالبد شکافی پس از مرگ تایید نشده اند و بیشتر تغییرات عملکردی با فیزیولوژی بدن تایید نشده اند . پیشرفت در این استراتژی نشان خواهد داد که چگونه مغز در سطوح مولکولی ، سلولی و سیستم‌ها سازماندهی شده‌است و پایه‌ای برای درک بیماری‌های روانی فراهم خواهد کرد . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی می‌کند :
معین کنید که مولفه‌های مولکولی ، سلولی ، و سیستم‌ها را در زمینه ارتباطات مغزی و الگوهای دینامیکی فعالیت‌های مغزی با استفاده از سیستم‌های مدل ، سلول‌های بنیادی و مطالعات انسانی تعیین کنید .
مکانیزم‌هایی که مسیول ایجاد و حفظ مدار هستند را شناسایی کنید .
سنجش و اعتبار سنجش جدید سنجش تغییرات در فعالیت مولکول‌ها ، سلول‌ها ، و مدارها .
توضیح زیست‌شناسی پایه که تغییرات پیوند مولکولی ، سلولی ، و مدار مبتنی بر مدار را به تغییرات در رفتارهای پیچیده پیوند می‌دهد .
استراتژی ۱.۲ تعیین عوامل ژنومی و non مرتبط با بیماری‌های روانی
درک خطر توسعه یک بیماری ذهنی مستلزم بررسی ژنوم ، epigenomic و عوامل دیگر از قبیل محیط و تجربه در جمعیت‌های مختلف است . توصیف این که چگونه این عوامل به طور مشترک بر خطر توسعه بیماری‌های روانی تاثیر می‌گذارند بسیار مهم است ؛ این دانش ، مبنایی برای پیش‌بینی اولیه و مداخلات پیشگیرانه فراهم می‌کند . طراحی‌های مطالعه جدید ، فن‌آوری‌های genotyping ، و روش‌های نوین آماری و bioinformatic ، تحلیل و تفسیر اثر متقابل بین ژنی مشاهده‌شده را افزایش داده و انتقال این دانش به عمل را تسریع خواهد کرد . پیشرفت در این مناطق درک ما از عوامل دقیق را در ریشه بیماری‌های روانی گسترش خواهد داد . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی می‌کند :
تنوع ژنومی مرتبط با بیماری‌های روانی را تعریف کرده و پیامدهای بیولوژیکی این تنوع را تعیین می‌کند .
مکانیسم‌های مولکولی را تعریف کنید که مشخص می‌کنند چگونه تجربه اثرات ماندگاری روی بیان ژنی ، عملکرد مغز و رفتار را مشخص می‌کند .
تعیین عوامل محیطی و بیولوژیکی که خطر میکروبی برای بیماری‌های روانی را تغییر می‌دهند .
توسعه ابزارهای تحلیلی برای یکپارچه‌سازی داده‌های چند مقیاسی .
استراتژی ۱.۳ نقشه برای بیماری‌های روانی
بیشتر آنچه که در حال حاضر درباره کانکتوم مغز انسان می‌دانیم ، از مطالعه افراد سالم ناشی می‌شود . برای درک تغییرات در ساختار عصبی و عملکرد مربوط به بیماری‌های روانی ، باید از ابزارها و فن‌آوری‌هایی که در دست داریم استفاده کنیم تا کانکتوم ها را برای بیماری‌های روانی توصیف کنیم . پیدا کردن ارتباطات محلی و هم دور در مغز به طور فزاینده‌ای امکان پذیر است و درک روابط بین ساختار نورونی و عملکرد در سطح سیستم‌ها را ممکن می‌سازد .
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :

روانشناسی

0 گؤروش
یازار:‌

در طول ۶ سال گذشته ، مطالعات ژنومی بزرگ ، بسیاری متداول و نادر مرتبط با most شرایط ارثی را آشکار کرده‌است ( به عنوان مثال ، اسکیزوفرنی ، اختلال دوقطبی ، اوتیسم ) . ما از چند نکته به خیلی از آن‌ها اشاره کرده‌ایم . با این حال ، ما هنوز نمی‌توانیم علت ریشه‌ای بیماری‌های روانی را توضیح دهیم . اکنون وظیفه مرتب‌سازی از طریق الگوهای پیچیده تنوع ژنومی است تا چگونگی این تغییرات را تعریف و توضیح دهد . این استراتژی نه تنها باید مسیرهای حیاتی و مدارها را شناسایی کند بلکه اهداف درمانی جدید بالقوه را نیز شناسایی کند . عوامل nongenetic ( مانند محیط ، تجربه ، the ، به نام تنها چند نفر ) نیز برای افزایش خطر بیماری‌های روانی نشان‌داده شده‌است . اثر متقابل عوامل ژنتیکی و محیطی چگونه بر رشد بیماری‌های روانی تاثیر می‌گذارد ؟ با درک ژنومی ، epigenomic و دیگر عوامل non و فعل و انفعال متقابل آن‌ها ، ما می‌توانیم توضیح دهیم که چگونه مغز ما رفتارهای انطباقی و ناسازگاران را تولید می‌کند - پیش‌بینی ، تفسیر ، و واکنش به یک دنیای پیچیده .
در حالی که تحقیقات ژنومی به ما آموخته‌است که تنوع فردی منبع ریسک و انعطاف‌پذیری برای بیماری‌ها است ، مطالعه مدارات مغز هنوز بر میانگین گروه بیش از تفاوت‌های فردی متمرکز است . برای پرداختن به گستره تنوع فردی در مدارهای مغزی ، پروژه کانکتوم انسان یک اطلس مرجع از اتصال نورونی - یا یک کانکتوم یعنی ۱، ۲۰۰ مغز سالم را فراهم می‌کند . با حرکت رو به جلو از این اطلس خط پایه ، ما باید جزییات تفاوت‌های فردی در مدار جمعیت‌های مختلف را مورد بررسی قرار دهیم . ما اطلاعات کمی در مورد دامنه تنوع در کانکتوم های مختلف نمی‌دانیم ، و حتی در مورد کانکتوم های بالقوه پی به ظهور بیماری‌های روانی ناشی از تولد تا ظهور بیماری ، کم‌تر می‌دانیم . سوالاتی را که می‌توانیم به آن‌ها پاسخ دهیم ، و امکان مداخلات جدید را تصور کنید ، اگر بتوانیم یک کانکتوم را برای بیماری‌های روانی تعریف کنیم که توسعه را گسترش می‌دهد . چه زمانی تفاوت‌های ساختاری و کارکردی آشکار می‌شوند ؟ تفاوت در مدارات به تفاوت در عملکرد مربوط می‌شود ؟ چه زمانی بهتر است که در مداخله صحیح مداخله کنیم و چگونه مداخله کنیم ؟ برای درک تغییرات در ساختار عصبی و عملکرد مربوط به بیماری‌های روانی ، ما باید از ابزارهای تحقیقاتی و فن‌آوری‌هایی که در دست داریم برای روشن کردن یک کانکتوم برای بیماری‌های روانی ، گسترش مطالعات گروه جاری برای استفاده در افراد استفاده کنیم .
برای بهبود درک خود از ساختار و عملکرد مغز در سلامت و هم بیماری و بنیان مداخلات آینده ، NIMH استراتژی‌های زیر را به کار خواهند برد :
استراتژی ۱.۱ مولکول ، سلول و مدارهای عصبی مرتبط با رفتارهای پیچیده را توصیف کنید.
برای حل the که منجر به بیماری‌های روانی می‌شوند و درمان‌های جدید را به این مکانیسم‌ها هدف قرار می‌دهند ، توصیفات جامع‌تر از مولکول‌ها ، سلول‌ها و مدارهای مربوط به رفتار معمول و غیر معمول ضروری هستند . کدام دسته از نورون‌ها و glia در یک جنبه خاص از کارکرد ذهنی دست دارند ؟ کدام مناطق مغزی به یک فکر یا عمل منفرد کمک می‌کنند و چگونه این مناطق به هم متصل می‌شوند ؟ این سوالات با تعریف اجزای سلولی مدارها ، از جمله خواص مولکولی آن‌ها و اتصالات تشریحی ، پاسخ داده خواهد شد . ابزار و تکنیک‌های جدید که مقیاس‌های بیولوژیکی - از آنالیز تک سلول ، تا آرایه‌های الکترود ماکرو ، گرفته تا تصویربرداری مغزی در سطح سیستم‌ها - برای رسیدگی به این پرسش‌ها مورد نیاز است . ما هنوز درک کمی از اساس عصبی برای تغییرات ساختار یا فعالیت مشاهده‌شده در تصویرسازی مغز انسان داریم . بیشتر تغییرات ساختاری با کالبد شکافی پس از مرگ تایید نشده اند و بیشتر تغییرات عملکردی با فیزیولوژی بدن تایید نشده اند .
منبع سایت

آردینی اوخو
شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :