استراتژی ۱.۳ نقشه برای بیماریهای روانی
بیشتر آنچه که در حال حاضر درباره کانکتوم مغز انسان میدانیم ، از مطالعه افراد سالم ناشی میشود . برای درک تغییرات در ساختار عصبی و عملکرد مربوط به بیماریهای روانی ، باید از ابزارها و فنآوریهایی که در دست داریم استفاده کنیم تا کانکتوم ها را برای بیماریهای روانی توصیف کنیم . پیدا کردن ارتباطات محلی و هم دور در مغز به طور فزایندهای امکان پذیر است و درک روابط بین ساختار نورونی و عملکرد در سطح سیستمها را ممکن میسازد . برای داشتن یک کانکتوم های جامع برای بیماریهای روانی ، ما باید نقشه ساختاری و کارکردی موجود را به سطح سلولی تعمیم دهیم . ابتکار BRAIN تکنولوژیهای پیشرفتهای را به همراه خواهد داشت - فنآوریهایی که سریعتر ، ارزانتر ، و مقیاس پذیر برای بازسازی کارکردی مدارهای عصبی در همه مقیاسهای بیولوژیکی - و ابزارهای ابتکاری ، برای مثال ، نشانگرهای مولکولی برای سیناپسها ، tracers برای شناسایی ورودیها و خروجیها ، و تکنیکهای میکروسکوپی جدید برای بازسازی مدارهای مغزی هستند . تا آن زمان ، کاربرد ابزار و فنآوریهای موجود به تحول این که چگونه تفاوتهای ساختاری و کارکردی در کانکتوم های مغز برای بیماریهای روانی را تجسم میکنیم ، ادامه خواهد داد . برای اجرای این استراتژی ، NIMH از تحقیقات پشتیبانی میکند :
شناسایی سلولها و شبکههای مغزی که در جنبههای مختلف عملکرد ذهنی و بدکاری ، مانند شناخت ، احساس و رفتار اجتماعی نقش دارند .
معین کنید که چگونه تغییرات در خواص فیزیولوژیکی مولکولها ، سلولها و مدارها به بیماریهای روانی کمک میکنند .
توسعه biomarkers فعالیت عصبی در انسانها در سطح مولکولها ، سلولها و مدارها .
توسعه فنآوریهای نوین ، همچنین ابزار دارویی و ژنتیکی جدید ، برای بازپرسی و تعدیل مسیرهای سیگنال دهی و مدارات تغییر یافته با بیماریهای روانی .
هدف استراتژیک ۲
هدف استراتژیک ۲ بر مولفه حیاتی توسعه تمرکز دارد و توضیح میدهد که چگونه مغز و رفتار در طول عمر در سلامت و بیماری تغییر میکند .
هدف استراتژیک ۲ : نمودار بیماری روانی Trajectories برای تعیین زمان ، کجا ، و چگونه to
در گذشته ، ما بیماریهای روانی را به عنوان شرایط مزمن که توسط علایم آنها تعریف میشود ، مشاهده کردیم . با این حال ، براساس درک ما از اختلالات مغزی ، به نظر میرسد که ظهور بیماریهای روانی ، نشانههای دیر تغییرات در مدارات مغز و اختلالات ظریف در رفتار و شناخت است که سالها قبل آغاز شدهاست . این اختلالات اولیه ممکن است بر روند رشد مغز و رشد رفتاری تاثیر بگذارند و مسیر بیماری روانی را ایجاد کنند .
توسعه یک فرآیند یکنواخت و خطی نیست . نرخ تغییر رشد در مناطق مختلف مغز متفاوت است . به عنوان مثال ، مناطق مغز نوجوان درگیر در واکنشهای هیجانی به طور کامل فعال هستند ، و یا حتی فعالتر از بزرگسالان ، در حالی که این مناطق درگیر نگه داشتن واکنشهای عاطفی و آنی در کنترل هنوز به بلوغ میرسند . علاوه بر این ، مغز تا سن ۲۰ سالگی به بلوغ کامل نمیرسد . ماهیت پویای توسعه و مشاهده این که اغلب بیماریهای روانی در طی دو دهه اول زندگی مطرح میشوند ، سوالات انتقادی هستند : اولین علایم یا نشانههایی که از رشد مغز غیر طبیعی متمایز هستند ؟ چگونه این نشانهها و نشانهها در روشهای معنیدار بین افراد و جمعیتهای مختلف متفاوت هستند ( مانند جنسیت ، جنسیت ، سن ، نژاد ، نژاد ) و محیطی متنوع ( به عنوان مثال ، فرهنگی ، اقتصادی ، جغرافیایی ، فنی ) یا نوردهی های تجربی ؟ چگونه میتوانیم در ابتدا مداخله کنیم تا از توسعه بیماریهای روانی جلوگیری کنیم ؟
منبع سایت