نکته دیگری که ما در مورد تحریکپذیری به عنوان پرستار کودک و نوجوان میدانیم این است که ما درک میکنیم که تحریکپذیری میتواند چیزی باشد که میتواند بخشی از زندگی روزمره باشد , اما میتواند یک طیف را به یک طیف پاتولوژیک منتقل کند که در آن به آسیب رساندن به مدرسه یا پس از فعالیتهای مدرسه و اختلال در روابط همتایان خود منجر میشود . و آخرین بخش در این مورد این است که ما کودکان و نوجوانان هستیم , میدانیم که زمانی در زندگی وجود دارد , برای مثال با نوپا یا اوایل دوران بلوغ , که تحریکپذیری میتواند به عنوان بخشی از توسعه هنجاری برجستهتر باشد . و در این شرایط کار متفاوتی انجام میشود . ما درک میکنیم که این زمانها در طول زندگی , زمانی که فرد تلاش میکند مستقلتر باشد یا استقلال خود را تثبیت کند, ممکن است با تحریکپذیری بیشتری همراه باشد . اما زمانهای دیگری نیز وجود دارند که در آنها کمتر اتفاق میافتد و ما میخواهیم اطمینان حاصل کنیم که ما مراحل عادی رشد را به نشانه آسیب روانی در نظر نمیگیریم . پس باید در مورد آن فکر کنیم . پس فکر میکنم چیزی که باید بگویم این است که عصبانیت خود را نشان میدهد . ما در مورد این دو ویژگی فکر میکنیم . یکی از آنها این است که چگونه یک نوع ثابت در نوع پسزمینه وجود دارد . کودکان مبتلا به این بیماری به عنوان بدخلق و یا به راحتی آزرده میشوند و یا در حالت منفی به راحتی عصبانی میشوند . و این میتواند یک مشکل برای گروه همسالان خود باشد و یا در واقع میتواند باعث شود کودکان دیگر بتوانند از تعامل با چنین کودک اجتناب کنند زیرا آنها همیشه احساس میکنند که در پوسته تخممرغ راه میروند چون این نوع از آنها منفی و آسان است . ویژگی دیگر که واقعا ً جالب توجه است این است که آنها این نمایشها و یا فلاشها خشمی را دارند که در آنها منفجر میشوند . این ممکن است انفجارهای کلامی و بیشتر نگرانکننده باشند, انفجارهای فیزیکی که واکنشهای بسیار بیش از حد را به درخواستها نشان میدهند که والدین آنها را میسازند و یا رویدادهایی که به شیوهای که کودک امید دارد یا نا امیدی که آنها با آن مواجه هستند , از زندگی عادی است . و این نوع انفجارها اغلب مستلزم تخریب اموال در کودکانی هستند که به ما مراجعه میکنند . ممکن است در نتیجه این طغیانهای عاطفی دوستان خود را از دست بدهند , واقعا ً تاثیر بسیار دراماتیک و منفی در زندگی کودک دارند . در واقع تعدادی اختلال وجود دارند که تحریکپذیری را نشان میدهند . گاهی اوقات مردم فکر میکنند که تحریکپذیری , نشانه تنها یک شرط است , اما ما درک میکنیم که تحریکپذیری , فقط یک چیز نیست . اگر فرد از انواع مختلف تشخیصی در راهنمای تشخیصی و آماری استفاده کند , مشاهده میشود که اختلالات اضطرابی وجود دارند , اختلالات رشدی وجود دارند , چیزهایی مانند اختلال کاستی توجه و بیشفعالی , همگی میتوانند تحریکپذیری را به عنوان ویژگیهای برجسته نشان دهند . بنابراین ما در مورد آن به عنوان یک تشخیص فکر نمیکنیم و باید واقعا ً به این الگو و انواع علائمی که در درک آن کودک و تحریکپذیری آن وجود دارند , فکر کنیم . من فکر میکنم چیزی که میخواهم مردم بدانند این است که تحریکپذیری خیلی شایع است و علایم خدشهدار شده آن بسیار رایج است . تحریکپذیری شدید تنها یک یا یک مشکل کوچک نیست , تحریکپذیری مزمن شدید آن چیزی است که میتواند منجر به مشکلات بزرگتر شود و من کمی بیشتر در مورد آن در چند لحظه صحبت خواهم کرد . توصیف و اندازهگیری آن دشوار است .