این موضوع در حال حاضر بر روی این جمعیت مسری بسیار جالب منتشر شده‌است . این 1400 کودک را در سن 9 سالگی ارزیابی کردند و آن‌ها در سن 11 , 13 , 18 سالگی و سپس در سن 27 سالگی دیده شدند . با نرخ بسیار بالایی از نگهداری آن‌ها در این مطالعه در طول زمان . این کودکان به این دلیل جمع شده‌بودند که عضو یک سازمان نگهداری بهداشتی بودند . آن‌ها برای immunizations , چک آپ های کودکان می‌آمدند , آن‌ها به این دلیل که دچار مشکلات روانی بودند , ظاهر شدند . مصاحبه‌ها برای مطالعات کوهستان Great کدگذاری شده و راه بسیار مفیدی برای ما براساس نشانه‌ها و نه تنها diagnoses تشخیص داده شد . بنابراین ما می‌توانیم بفهمیم که بسیاری از کودکان مبتلا به بی‌خوابی هستند , چه تعداد از کودکان طوری عمل کردند که انگار توسط یک موتور محرک شده بودند, اینکه چه تعداد از کودکان از لذت بردن از چیزها محروم بودند . این به کسی اجازه می‌دهد که به عقب برگردد و خوب نگاه کند اگر تشخیص حالت روحی شدید ما در زمانی وجود داشته باشد که این تشخیص‌ها ساخته شده‌باشند , چه شکلی خواهند داشت . و بنابراین می توان گفت که شایع‌ترین تشخیص رسمی که با این پیشکار از اختلالات روحی شدید و یا اختلالات اضطراب رخ می‌دهد و اختلالات اختلال نامیده می‌شوند . بی‌نظمی جسورانه و defiant . اختلال کم‌توجهی بیش‌فعالی و اختلال رفتار . این به خصوص شگفت‌انگیز نیست . وقتی در مورد این سطوح بالا از عصبانیت فکر می‌کنیم . اما برای ما تعجب‌آور بود که یک سوم از این کودکان هیچ محور رسمی برای تشخیص ندارند. این بدان معنی است که آن‌ها ممکن است یک نشانه کوتاه داشته باشند یا ممکن است تمام نشانه‌ها را برای مدت زمانی طولانی داشته باشند که هر گونه تشخیص DSM را دریافت کنند و اگر شما , خانه تشخیصی برای آن‌ها در دفترچه راهنمای D.S.M. در آن زمان داشته باشید . و این کار ارائه خدمات و توجیه خدمات برای آن کودکان را بسیار دشوار می‌کند . همچنین مشاهده کردیم که شیوع افسردگی شدید در این نمونه حدود 3 درصد است . که عدد کوچکی نیست . اما it's همه کس نیستند . و بنابراین این مساله نشان می‌دهد که این واقعا یک مشکل بزرگ است و نه یک دلیل , اگر شما دو چشم و یک بینی دارید , خواهید توانست . بنابراین بر این اساس ما می‌توانیم به داده‌های خروجی نگاه کنیم , چیزی که از این افراد شد . و در مطالعه‌ای که دکتر Broadman در سن 18 سالگی منتشر کرد , چیزی که ما کشف کردیم این است که افرادی که این شاخص روحیه شدید را در ساعت 9 یا 11 دارند , به خوبی پیش‌بینی کردند که آن‌ها تا سن 18 سالگی افسردگی عمده‌ای دارند . و در حقیقت , اگر یک کودک در سن 18 سالگی افسردگی داشته باشد , ساختار حالت روحی سخت تری از داشتن افسردگی اساسی در سن 18 سالگی بهتر بود . بنابراین می توان گفت که SMD پیش‌بینی‌کننده قوی تری بود , افسردگی عمده‌ای در سن 18 سالگی نسبت به افسردگی در سن 18 یا 11 سالگی برای افسردگی در سن 18 سالگی بود . دیگری این است که هیچ کدام از این موارد اختلال دو قطبی را در مطالعه Smoky بزرگ تا سن 18 سالگی توسعه نمی‌دهند . و بعد . دکتر کوپلند داده‌های مربوط به افراد را در سن 27 سالگی منتشر کرد و به ساختار of در 5 سالگی نگاه کرد و متوجه شد که اختلالات افسردگی و اضطراب در 27 ساله توسط D.M.D.D. پیش‌بینی شده‌بود و آن‌ها در این مطالعه پیدا شدند . که میزان بسیار بالایی از تشخیص بیماری‌ها در این جمعیت وجود دارد و این که آن‌ها نتیجه عملکردی بسیار ضعیفی دارند . این شغلی است , زناشویی , عملکرد اجتماعی , بازدید از اتاق‌های اورژانس تا حد زیادی افزایش‌یافته است . در این جمعیت D.M.D.D. تا سن 27 سالگی . و در مطالعات خودمان در اینجا , جایی که شروع به جمع‌آوری افراد کردیم, افراد مبتلا به اختلال polar قطبی و آن‌هایی که این حالت سازنده را داشتند, داشتیم . و ما می‌توانیم آن‌ها را در یک دوره زمانی دنبال کنیم و بنابراین dearest XXX ( 39 : 37 ) این مقاله را در سال 2010 منتشر کرد, که به دنبال پی‌گیری 28 ماه است . و چیزی که ما پیدا کردیم این است که نرخ داشتن یک hypomanic یا یک اپیزود در این دو جمعیت بسیار متفاوت است . در بین افرادی که اختلال دو قطبی کلاسیک دارند, حدود 63 درصد در این دوره 28 ماه یک اپیزود hypomanic یا دیوانه‌وار داشته‌اند . در حالی که آن‌هایی که حالت روحی شدیدی دارند, حدود 3 درصد دارای یک اپیزود hypomanic یا دیوانه‌وار بوده‌اند . این یک تفاوت بسیار بزرگ است .

منبع سایت

شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :