تحقیق به دنبال آن است که از رویکردهای ارزیابی صدای psychometrically استفاده کرده و به طور مستقیم فرآیندهای احساس را زیر نظر داشته باشد ، از جمله در پاسخ به محرک تحریک احساسات ، موقعیتها ، سناریوها یا مانند . متقاضیان تشویق میشوند تا مطالعاتی را پیشنهاد کنند که حوزههای چندگانه از پردازش احساسات را مورد بررسی قرار خواهند داد تا در بزرگسالی ، مفهوم توسعه کلیدی تعاملات پویا بین سیستمهای مغزی با بلوغ متفاوت که از تنظیم احساسات موفق ( یا کمتر موفق ) حمایت میکنند را بررسی کند .
الگوهای تحقیقاتی Varied ممکن است برای پیگیری اهداف مشخصشده در بالا مفید باشند . استفاده از سازههای مدل دامنه تحقیق NIMH's ( RDoC ) یا رویکردهای سازگار - سازگار ، در ارزیابی پردازش هیجانی ، جنبههای دیگر اختلال ذهنی ، و / یا دامنههای مربوط به عملکرد مغز dimensionally تشویق میشود . ابتکار RDoC مجموعهای از ساختارها را تعریف کردهاست که ممکن است در این تحقیق مفید باشند . این ساختارها با توجه به پنج حوزه عملکرد مغز ( سیستمهای ظرفیت منفی ، سیستمهای ظرفیت مثبت ، سیستمهای شناختی ، سیستمهای شناختی / arousal و سیستمها برای فرآیندهای اجتماعی سازماندهی میشوند ) . تحقیق در مورد سازههای RDoC باید روشهای ارزیابی مناسب برای هر ساختار مورد نظر را به کار گیرد و انتظار میرود که روشهای ارزیابی روی سازه از حداقل دو سطح آنالیز همگرا شوند . واحدهای RDoC ( سطح پتانسیل اندازهگیری ) شامل ژنها ، مولکولها ، سلولها ، مدارها ، فیزیولوژی ، رفتار و خود - گزارش هستند . جزییات ساختارهای RDoC و واحدهای تحلیل را میتوان در اینجا یافت . اگرچه ساختار ماتریس RDoC ، مرزهای بین ساختارها را نشان میدهد ، با توجه به ماهیت یکپارچه و درهمتنیده مدارهای brain's ، درک میشود که این ساختارها به طور تعاملی عملکرد دارند و این که رویکردهای تجربی امیدوارکننده به یک آنالیز مبتنی بر RDoC از عملکرد عاطفی و ارتباط آن با آسیبشناسی روانی ممکن است شامل بررسی تقاطع بین سازهها باشند .
متقاضیان ممکن است پیشنهاد کنند سازههای بعدی را بررسی کنند که در ماتریسهای NIMH NIMH ظاهر نمیشوند تا زمانی که حمایت نظری قوی برای ارتباط آنها با درک مکانیکی از پردازش هیجانی وجود داشته باشد . متقاضیان باید بتوانند شواهد قابلتوجهی را برای اعتبار این ساختارها ذکر کنند ، و حمایت نظری قوی را نشان دهند که نقشههای ساخت بر روی یک سیستم زیستی خاص مانند یک مدار یا مسیر فیزیولوژیکی ، در نظر گرفته میشوند که درگیر پردازش هیجانی یا مقررات هستند .
با توجه به ارزیابی آسیبشناسی روانی یا اختلال ذهنی ، رویکرد RDoC به گرفتن یک دیدگاه بعدی کمک میکند و بر روی جنبههای رفتاری و عملکرد مغز تمرکز دارد که گسترهای از سلامت را به درجات اختلال ، و مستقل از تشخیص محدود میکند . بنابراین ، در چنین رویکردی ، استخدام و صلاحیت شرکت کنندگان باید براساس مقولههای تشخیصی سنتی تعیین شوند ، بلکه باید براساس معیارهایی باشند که منجر به نمونهای میشود که برای مطالعه پدیدههای بالینی علاقه به گستره کامل تغییرپذیری ، بهینهسازی شدهاست . چنین تاکید بر درک ابعاد کامل عملکرد neurobehavioral به طور کلی ، طراحی طرحهای ساده و dichotomous را برای مقایسه بیماران در برابر کنترلها ، منع میکند . تحت این FOA ، اگر یک سازه RDoC یا یک سازه ابعادی به عنوان متغیر اصلی آسیبشناسی روانی پیشنهاد شود ، طراحی مطالعه و برنامه نمونهبرداری باید به گونهای باشد که تعداد کافی از افراد ارزیابیشده در محدوده پیچیدهتر آن بعد در این مطالعه گنجانده شوند .
منبع سایت