پسزمینه
تحقیقات نشان میدهند که برای بسیاری از بزرگسالان ، پیری معمولی با گرایشها عمومی نسبت به پیشرفت در عملکرد عاطفی از جمله تنظیم احساسات مرتبط است ( به عنوان مثال ، همانطور که با افزایش مثبت و کاهش تاثیر منفی ، ثبات عاطفی بالا ، رضایت زندگی بالاتر ، یک " اثر مثبت " در پردازش اطلاعات مشهود است ) . در مقایسه با بزرگسالان جوان ، بزرگسالان مسنتر ، اغلب از ظرفیتهای بالایی تنظیم احساسات برخوردارند ، استراتژیهای متفاوتی را برای کنترل اجرایی اطلاعات احساسی به کار میگیرند و شبکههای عصبی مختلفی را در انجام وظایف موثر استخدام میکنند . این الگوها به شکلهای مختلف فرض شدهاند که از انگیزه افزایشیافته برای حفظ سلامت عاطفی ، یادگیری استراتژیهای پردازش احساسات کارآمد و کارآمد ، یا سازگاری جبرانی با تغییرات مغزی مرتبط با سن ، نشات میگیرند . با این حال ، برای اکثر موارد ، چنین فرضیاتی تا حد زیادی مورد بررسی قرار نمیگیرد و تایید نشده است . اگر چه همه افراد بزرگسال ، تنظیم احساسات مثبت را در ارتباط با پیری نشان نمیدهند ، عواملی که تفاوتهای فردی را در نشان دادن تغییرات تکاملی عمومی در نظر میگیرند ، به طور ضعیفی درک میشوند . به عنوان مثال ، با وجود اینکه مردان و زنان در حال پردازش احساسات متفاوت هستند ، تا به امروز ، شواهد در مورد این که چگونه و چگونه تفاوت جنسیت ممکن است در طول فرآیند سالخوردگی نشان داده شود ، اندک است .
با اینکه اختلالات روحی و اضطراب به عنوان نمونههایی از تاثیر بر dysregulation در نظر گرفته میشوند ، دانش تمایل به محدود شدن در رابطه با کمبودهای پردازش هیجانی خاص دارد . تا به امروز ، مطالعات مکانیکی معدودی وجود دارند که از روشهای عصبشناسی احساسی استفاده میکنند که بررسی میکنند که چگونه رشد بلوغ بلوغ در مقررات احساسی ممکن است به اختلال ذهنی در زندگی بعدی مرتبط باشد . تحقیقات علمی کمی در مورد اینکه کدام افراد بالغ دارای اختلالات عاطفی ، یا در چه نقطهای در طول عمر فرد بالغ نشان میدهند ، ممکن است شروع به نشان دادن مسیرهای واگرا با توجه به مقررات احساسی خود داشته باشند .
علاوه بر این ، شکافهای قابلتوجهی در درک ما از این که چگونه تغییرات شناختی مربوط به سن ممکن است بر مقررات احساسی در بزرگسالان تاثیر بگذارد که اختلالات روانی را در زندگی بعدی تجربه میکنند ، باقی میمانند . در جمعیت بزرگسال بزرگسال ، این مساله پارادوکسیکال به نظر میرسد که بسیاری از جنبههای عملکرد عاطفی با سن بالا بهبود مییابند ، اگرچه تواناییهای کنترل شناختی که این توابع تصور میشود به کاهش normatively با سن بستگی دارند . سوالات زیادی در مورد نقش تغییرات در کنترل شناختی یا عملکرد اجرایی در فرآیندهای احساسی با سن ، ظرفیت بزرگسالان مسنتر برای به کار گیری استراتژیهای جایگزین برای تنظیم احساسات ، و درجهای که در آن تغییرات شناختی تاثیر میگذارد در افرادی که اختلالات ذهنی را با سن تجربه میکنند ، باقی میماند .
اهداف تحقیق
این FOA برای پشتیبانی از تحقیقات طراحیشده برای روشن کردن الگوهای پردازش هیجانی ، در neurobiological و نیز سطوح رفتاری افراد بزرگسال میانسال و مسنتر که اختلالات عاطفی را تجربه کرده یا اشکال دیگری از dysregulation عاطفی آشکار و ماندگار را تجربه میکنند و برای عمیقتر کردن درک ما از مکانیزمها و عوامل زمینهای درگیر در احساسات خود ، طراحی شدهاست . مطالعات کاربرد مفاهیم ، روشها و یافتههای ناشی از تحقیق بر رشد عاطفی بزرگسال هنجاری ، از جمله عوامل محیطی و محیطی ، به طور خاص مورد توجه هستند ، به طوری که تغییر در پردازش هیجانی در یک طیف از بزرگسالان مسنتر ، از افراد با اختلالات روحی و اضطراب تا بزرگسالان بدون آسیبشناسی روانی وجود دارد . تحقیقات مورد تشویق قرار میگیرند که فرآیندهای احساسی dimensionally را ارزیابی میکنند ، از جمله اندازهگیری سطح مغز ، و بکارگیری روششناسی لبه برش از این زمینهها به عنوان عصبشناسی ادراکی و احساسی ، تصویربرداری عصبی ، عصبی ، neuroendocrinology و عمر طول عمر .
منبع سایت