در طی این فرآیند ، ما سه سوال را بارها شنیدهایم :
اول : چگونه باید نیازهای سلامت روانی ضروری را با سرمایهگذاریهای بلندمدت مانند تحقیقات اولیه متعادل کنیم ؟ امروزه تنش اجتنابناپذیر بین نیازهای ضروری بیمار و نوید پیشرفت علم پایه در افق بسیار سخت و به خصوص با سرمایههای محدود حیاتی است . در حقیقت ما باید بر اهداف بلند مدت و بلند مدت تمرکز کنیم . نیازهای کوتاهمدت را میتوان از طریق آگهیهای مالی هدفمند با نتایج و زمانهای زمانی دنبال کرد . اهداف بلند مدت ما به بهترین شکل از طریق طرحهای پیشنهادی محقق شده مبتنی بر فرصتهای علمی که منجر به کشفیات بنیادی میشوند ، پیگیری میشوند . اما ما از سرمایهگذاری دلار براساس یک فرمول از پیش تعیینشده برای تاثیر کوتاهمدت در مقابل تاثیرات بلند مدت اجتناب میکنیم .
دوم : چگونه ما پیشرفتهای بیولوژیکی را در بیولوژی ( به عنوان مثال ، genomics ، عصبشناسی ) با دامنه عوامل محیطی ( مانند استرس ، عوامل تعیینکننده اجتماعی ) که اختلالات روانی را تحتتاثیر قرار میدهند ، پیوند دهیم ؟ در حالی که ابزارهای of و عصبشناسی اجازه پیشرفت سریع ، ابزارهای معادل و پارادایمها را برای مطالعه تاثیرات محیطی فراهم میکنند ، تنها در حال توسعه هستند . در طول این دوره ۵ ساله بعدی ، ما میتوانیم انتظار این رویکرد جدید به عوامل محیطی را داشته باشیم که گاهی اوقات the نامیده میشوند تا کشش علمی بیشتری در درک مکانیسمهای ایجاد شده در مغز و رفتار ، از رشد پیش از تولد از طریق فرآیند سالخوردگی ، ایجاد کنند .
سوم : معیارهای موفقیت چیست ؟ یعنی ، چطور خواهد دانست که آیا و زمانی که به اهدافش رسیدهاست یا نه ؟ در حالی که مرحله اکتشاف علم ممکن است خود را به برنامههای زمانی و نقاط عطف ندهد ، بودن در برنامهریزی ما نیازمند پاسخگویی است . موفقیت ما را نمیتوان تنها با "خروجیهای " آکادمیک " ارزیابی کرد : تعداد کمکهای مالی پشتیبانی شده و یا مقالات منتشر شده. موفقیت ما باید با نتایج " پیامدها " ارزیابی شود : این که چگونه تحقیق ما از تغییرات درک ما از مغز و رفتار حمایت میکند ، درمان موثر را فراهم میکند ، پیشگیری از اختلالات ذهنی را بهبود میبخشد، مانع از پیشگیری از اختلالات ذهنی میشود ، و مرگ زودرس در میان افراد مبتلا به بیماریهای روانی را کاهش میدهد . ما خود را به جمعآوری معیارهای مناسب برای ارایه پاسخ موثق به این پرسشها و دیگر سوالات مهم خواهیم پرداخت .
این برنامه تعهد ما برای تسریع روند پیشرفت علمی از طریق تولید تحقیقات در ۵ سال آینده است که بیشترین تاثیر بهداشت عمومی را خواهد داشت و به سوخت و تحول بخش بهداشت روانی ادامه خواهد داد . ما در NIMH اعتماد داریم که چشمانداز را به اندازه ما هیجانانگیز و مهم مییابید .
مقدمه
موسسه ملی سلامت روانی ( NIMH ) اداره تحقیقات فدرال در زمینه بیماریهای روانی است . ماموریت the ، تبدیل درک و درمان بیماریهای روانی از طریق تحقیقات اولیه و بالینی ، هموار کردن راه برای پیشگیری ، بازیابی و درمان است .
ضرورت این ماموریت از بار سلامت عمومی ناشی میشود . طبق برآوردهای اخیر ، بیماریهای روانی برای ۲۱.۳ درصد از تمام سالها با معلولیت در ایالاتمتحده زندگی میکنند . [I ] حدود ۹.۶ میلیون بزرگسال آمریکایی از یک بیماری روانی جدی رنج میبرند ( SMI ) که در آن توانایی کارکرد در زندگی روزمره بسیار کم است . افراد مبتلا به SMI به طور متوسط ۱۰ سال زودتر از افراد در کل جمعیت میمیرند . [۲ ] علاوه بر آن، بیش از ۴۱، ۱۴۹ آمریکایی هر ساله از خودکشی میمیرند ، بیش از دو برابر مرگ و میر سالیانه ناشی از خودکشی یا ایدز . ۳ فراتر از میزان مرگ و میر ، یک تخمین محافظه کارانه هزینههای مالی مستقیم و غیر مستقیم مربوط به بیماریهای روانی در ایالاتمتحده را سالانه بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار تخمین میزند . ۴ بیماری روانی به عنوان سومین شرایط پزشکی پرهزینه از نظر مخارج کلی بهداشت و درمان ، پشت شرایط قلبی و آسیب ناشی از ضربه ، رتبه سوم را دارند. ۵
منبع سایت