چرا در تحقیقات بالینی شرکت کنید ؟
مردم به دلایل مختلف در آزمایش‌های بالینی شرکت می‌کنند . داوطلبان سالم می‌گویند که برای کمک به دیگران و کمک به پیشرفت علم به جلو مشارکت می‌کنند . شرکت کنندگان با یک بیماری یا بیماری نیز برای کمک به دیگران مشارکت می‌کنند ، اما احتمالا ً جدیدترین درمان را دریافت می‌کنند و توجه و توجه بیشتری را از کارکنان آزمایش بالینی دریافت می‌کنند .
آزمایش‌ها بالینی امید برای بسیاری از مردم و فرصتی برای کمک به محققان برای یافتن درمان‌های بهتری برای دیگران در آینده را فراهم می‌کنند .
هدف استراتژیک ۱
هدف استراتژیک ۱ بر علم پایه مورد نیاز برای درک بیماری‌های روانی تمرکز دارد . این هدف به عنوان پایه‌ای برای یک زنجیره تحقیقاتی عمل می‌کند که منجر به مداخلات و خدمات بهتر می‌شود .
هدف استراتژیک ۱ : تعریف مکانیزم‌های رفتارهای پیچیده
علم پایه بیماری‌های روانی در طول ۶ سال گذشته شاهد پیشرفت فوق‌العاده‌ای بوده‌است . انقلاب genomics که با ترتیب توالی سریع تقویت می‌شود ، تنوع ژنتیکی پیچیده مرتبط با بیماری‌های روانی را آشکار کرده‌است . Epigenomics مکانیسم‌های مولکولی را که فاکتورهای محیطی مثل استرس و تجربه اجتماعی بر رفتار تاثیر می‌گذارند ، نشان داده‌است . در علوم اعصاب ، ابزارهای جدیدی از قبیل optogenetics و DREADDs ( Designer Receptors Exclusively ) ( Designer Exclusively Activated) ( طراح Drugs ) ، نقشه‌برداری دقیق و دستکاری مدارات مغز در حیوانات غیر انسان را به کار برده‌اند . تکنیک‌های جدید تفکیک تصویر سازی ساختاری و کارکردی در انسان‌ها را بهبود بخشیده‌است و فن‌آوری‌های سنسور در حال تغییر مطالعه رفتار هستند . این ابزارها ، تکنیک‌ها و فن‌آوری‌های جدید می‌توانند به ما کمک کنند تا ارتباط مرموز بین ژن‌ها ، تجربه ، مغز و رفتار را درک کنیم .
تصور می‌شود که مغز انسان نزدیک به ۸۶ میلیارد نورون است که هر کدام به طور متوسط حدود ۱۰۰۰۰ ارتباط دارند . حدود ۱۰۰۰۰۰ مایل از آکسون‌ها به عنوان بزرگراه‌های اطلاعاتی میان نورون‌ها عمل می‌کنند . [۱۴ ] اگر چه این پیچیدگی ، ، مرجع جدید است که از پروژه کانکتوم بشر مشتق شده‌اند و پروژه BrainSpan منابع بی‌سابقه‌ای را برای نگاشت ژن‌ها و مسیرها در مغز انسان فراهم می‌کند . در ۵ سال آینده ، ما انتظار داریم که یک نسل جدید از ابزارها و فن‌آوری‌های توسعه‌یافته از طریق ابتکار BRAIN توسعه داده شوند . این ابزارها به ایجاد یک نقشه دقیق از مدارها کمک خواهند کرد که در رفتار پیچیده دخیل هستند، از جمله آن‌هایی که با بیماری‌های روانی مرتبط هستند .
سوالاتی که می‌پرسیم این است : مبانی عصبی ادراک ، شناخت ، انگیزه ، و رفتار اجتماعی کدامند ؟ چگونه این جنبه‌های تابع ذهنی - که نشان می‌دهد ما چگونه درک می‌کنیم، واکنش نشان می‌دهیم، واکنش نشان می‌دهیم و با جهان تعامل می‌کنیم - در بیماری‌های روانی دگرگون می‌شوند ؟ پاسخ‌ها از بررسی‌های مبتنی بر اکتشاف و آزمون فرضیه نشات می‌گیرند که مکانیسم‌های بیولوژیکی زیربنایی و dysregulation فرآیندهای ذهنی را بررسی می‌کنند . چگونه این مکانیزم‌ها بر توسعه و بین جمعیت‌های مختلف ظاهر می‌شوند ؛ چگونه آن‌ها براساس جنسیت ، جنسیت ، سن ، نژاد و نژاد متفاوت هستند ؛ و چگونه آن‌ها با تجربه تغییر می‌کنند ( به عنوان مثال ، فرهنگی ، جغرافیایی ، جغرافیایی ، فن‌آوری ، فن‌آوری ) همه پرسش‌های حیاتی برای تحقیق هستند . یک درک بهتر از مولکول‌ها ، ژن‌ها ، سلول‌ها و مدارات عصبی که رفتارهای پیچیده را زیر و رو می‌کنند نقطه شروع برای مداخلات فردا خواهد بود .
در طول ۶ سال گذشته ، مطالعات ژنومی بزرگ ، بسیاری متداول و نادر مرتبط با the شرایط ارثی را آشکار کرده‌است ( به عنوان مثال ، اسکیزوفرنی ، اختلال دوقطبی ، اوتیسم ) . ما از چند نکته به خیلی از آن‌ها اشاره کرده‌ایم . با این حال ، ما هنوز نمی‌توانیم علت ریشه‌ای بیماری‌های روانی را توضیح دهیم . اکنون وظیفه مرتب‌سازی از طریق الگوهای پیچیده تنوع ژنومی است تا چگونگی این تغییرات را تعریف و توضیح دهد . این استراتژی نه تنها باید مسیرهای حیاتی و مدارها را شناسایی کند بلکه اهداف درمانی جدید بالقوه را نیز شناسایی کند .
منبع سایت

شنبه 20 بهمن 1397
بؤلوملر :