این تحقیق که در بخش BMJ باز منتشر شد نشان داد که عدم ثبات روحی همراه با نتایج بالینی poorer همراه بودهاست .
به طور کلی ، این یافتهها حاکی از آن است که متخصصین بالینی باید به دلیل اختلالات روانی در تمامی اختلالات روانی عمومی ، بر روی صحنه بروند . مداخلات هدفمند برای بیثباتی حالت ممکن است در بیمارانی که اختلال احساسی رسمی ندارند ، مفید باشد .
این مطالعه اولین مورد برای استفاده از یک روش استخراج اطلاعات خودکار برای بدست آوردن دادهها درباره ناپایداری حالت از پروندههای الکترونیک سلامت است. نمونه شامل حدود ۲۸، ۰۰۰ نفر از بزرگسالان بود که در آوریل ۲۰۰۶ و مارس ۲۰۱۳ به همراه یک اختلال روانی ، عاطفی و یا اختلال شخصیت به مرکز خدمات بهداشت و سلامت ملی لندن اهدا کردند .
وجود ناپایداری حالت در یک ماه معرفی با استفاده از پردازش زبان طبیعی ( NLP شناسایی شد . معیارهای پیامد شامل تعداد روزهای سپریشده در بیمارستان ، پذیرش بیمارستان اجباری ، پذیرش بیمارستان اجباری و تجویز داروهای ضدروان پریشی یا non - در طول یک دوره پنج ساله است .
بیثباتی در حال حاضر در ۱۲ درصد از افراد ارائه خدمات بهداشت روانی ثبت شدهاست . این بیماری اغلب در افرادی با اختلال دوقطبی ( ۲۳ درصد ) ثبت شدهاست ، اما در افراد اختلال شخصیت ( ۱۸ درصد ) و اسکیزوفرنی ( ۱۶ درصد ) رایج بودهاست . عدم ثبات ذهنی نیز با تعداد بیشتری از روزها در بیمارستان ، فرکانس بالاتر بستری شدن، احتمال پذیرش اجباری و افزایش احتمال تجویز داروهای ضدروان پریشی یا non - آنتی antipsychotic همراه بود .
Rashmi پاتل ، دپارتمان مطالعات Psychosis در موسسه روانشناسی ، روانشناسی علم اعصاب ( IoPPN ) در کالج King's لندن ، گفت : " بیثباتی روحی میتواند بر افراد با طیف گستردهای از اختلالات ذهنی تاثیر بگذارد ، اما نشانهها همیشه به رسمیت شناخته نمیشوند . ما یک ابزار استخراج متنی مبتکرانه را برای شناسایی وجود بیثباتی حالت در حدود ۲۸، ۰۰۰ نفر که مراقبتهای بهداشت روانی را در جنوب لندن دریافت میکنند ، توسعه دادیم . ما دریافتیم که عدم ثبات روحی بر افراد با طیف وسیعی از اختلالات سلامتی ذهنی مشترک تاثیر میگذارد و با پیامدهای بالینی بدتر در ارتباط است . یافتههای ما اهمیت غربال کردن برای بیثباتی روحی و نیاز به توسعه استراتژیهای بهتر برای درمان این نشانهها را نشان میدهد . …
زمانی که کودکان اوتیسمی و روانپریشی تعادل خود را از دست میدهند ، مشکلات از بین میروند .
مبدا :
دانشگاه بیرمنگام
خلاصه :
محققان نور جدیدی را در رابطه بین گرایشها اوتیسمی و proneness در neurotypical بزرگسال ایجاد کردهاند . این مطالعه نشان میدهد که در حالی که گرایشها افزایشیافته برای هر کدام از شرایط با مشکلات دورنما مرتبط هستند ، این مشکلات به طور غیر منتظره در افراد با گرایش مشابهی به اوتیسم و جنون کاهش مییابند .
محققان در دانشگاه بیرمنگام ، در رابطه بین گرایشها autistic و proneness روانی در neurotypical ، نور جدیدی را ایجاد کردهاند .
اگر یک الگوی مشابه در افراد تشخیص داده شد که با این شرایط تشخیصداده شدهاند، یافتههای آنها نشان میدهد که هر دو شرایط ممکن است توازن را متعادل کنند و مشکلات مربوط به مشکلات دورنما را کاهش دهند .
این مطالعه که در مقالات ژورنال انجمن سلطنتی B منتشر شد نشان میدهد که در حالی که گرایشها افزایشیافته برای هر کدام از شرایط با مشکلات دورنما مرتبط هستند ، این مشکلات به طور غیر منتظره در افراد با گرایش مشابهی به اوتیسم و جنون کاهش مییابند .
در نتیجه ، تیم باور دارد که کلید در تعادل بین درجات گرایشها autistic و proneness به جنون قرار دارد.
اوتیسم و شرایط مربوط به جنون بیش از ۲ % از جمعیت جهان را تحتتاثیر قرار میدهد و منجر به اعمال نامناسب اجتماعی و شناختی میشود .
نرخ مورد انتظار برای اوتیسم یا شرایط مربوط به روانپریشی همانند شیزوفرنی ، حدود ۱ % از جمعیت برای هر کدام تخمین زده میشود .
منبع سایت علم روز