" نظارت بر الگوی رفتاری " پژوهش در بیماران براساس مطالعات موازی با موشها و موشها است که توسط محققان همکار ، مارک Geyer ، دکترا ، و مارتین پاولوس ، استاد دانشگاه سن دیگو از روانپزشکی انجام شد . زمانی که جوندگان مواد مخدر مثل آمفتامین ها یا اختلالات ژنتیکی دارند که شیمی مغز را تغییر میدهند، آنها الگوهای حرکتی غیر عادی ، الگوهای حرکتی غیر عادی و مشکلات فیلتر کردن اطلاعات را از خود نشان میدهند . داروهایی که برای درمان اختلال دو قطبی استفاده میشوند ، این رفتارها و افکار را عادی میکنند .
پری گفت : " تجزیه و تحلیلهای ما از حرکات اکتشافی آنها به ما اجازه میدهد تا در حالی که فرد آزادانه حرکت میکند ، اندازهگیریهای دقیقی داشته باشیم .
محققان همچنین گزارش خواهند داد که چگونه بیماران دو قطبی اطلاعات بیاهمیت را از محیط خارج میکنند یا فیلتر میکنند . طبق گفته پری ، بیمارانی که اختلال دو قطبی دارند در غربالگری اطلاعات بیش از حد یا بیاهمیت دچار مشکل هستند که ممکن است منجر به رفتارهای نامناسب شوند که در طول اپیزودهای جنونآمیز خود دیده میشوند . در طول این موارد ، بیماران حس اغراقآمیز از تواناییهایشان را به نمایش میگذارند ، خیلی سریع صحبت میکنند و حرکات حرکتی اضافی را نشان میدهند . تصور میشود این رفتارها ناشی از نقص در سیستمهای مغزی هستند که رفتار را تنظیم میکنند .
پری و همکارانش امیدوارند که با مطالعه مکانیزمهای غربالگری و فیلتر کردن مغز در بیماران دچار جنون قبل و بعد از درمان با دارو ، آنها قادر خواهند بود نتایج خود را با نتایجی که در موشها جمع شدهاند مقایسه کنند . اگر اینطور است ، آنها معتقدند که موشها میتوانند برای کشف داروهای جدید و بهبود یافته با مشاهده نحوه تغییر الگوی حرکت آنها بعد از مصرف دارو مورد استفاده قرار گیرند . یافتههای جمعی نیز ممکن است بینشی نسبت به عدم تعادل شیمیایی و اختلالات ژنتیکی که به اختلال دوقطبی کمک میکنند ارایه دهد .
اختلالات طیفی دو قطبی ممکن است Underrecognized و improperly شود.
مبدا :
موسسه ملی بهداشت روانی
خلاصه :
یک مطالعه جدید از برآوردهای اولیه شیوع اختلال دوقطبی در جمعیت ایالاتمتحده پشتیبانی میکند و نشان میدهد که بیماری ممکن است دقیقتر بوده و به عنوان اختلال طیفی شناخته شود . همچنین مشخص میکند که بسیاری از افراد مبتلا به این بیماری درمان مناسبی دریافت نمیکنند .
یک مطالعه جدید از برآوردهای اولیه شیوع اختلال دوقطبی در جمعیت ایالاتمتحده پشتیبانی میکند و نشان میدهد که بیماری ممکن است دقیقتر بوده و به عنوان اختلال طیفی شناخته شود . همچنین مشخص میکند که بسیاری از افراد مبتلا به این بیماری درمان مناسبی دریافت نمیکنند . این مطالعه که در نشریه ماه مه ۲۰۰۷ منتشر شد ، دادههای روانپزشکی عمومی را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد ( NCS - R ) ، بررسی سراسری اختلالات روانی در بین ۹، ۲۸۲ آمریکایی ۱۸ سال و بالاتر .
محقق NIMH ، کاتلین Merikangas ، دکترا و همکاران ، میزان شیوع سه زیرمجموعه اختلال طیف دو قطبی را در میان بزرگسالان شناسایی کردند . دو قطبی به شکل کلاسیک بیماری در نظر گرفته میشود ، که در آن یک فرد از شیدایی و افسردگی رنج میبرد . افراد مبتلا به دوقطبی دوم یک نوع ملایمتر از شیدایی به نام hypomania را تجربه میکنند که جایگزین episodes افسرده میشود .
افرادی با اختلال دوقطبی که در غیر این صورت اختلال دوقطبی زیر آستانه نامیده میشوند ، علائم افسردگی و افسردگی را نیز تشخیص نمیدهند ، اما با معیارهای جدی برای هر نوع خاص از اختلال دوقطبی که در راهنمای تشخیصی و آماری برای اختلالات ذهنی ذکر شد ، مراجعه نمیکنند . با این وجود ، BD - NOS هنوز میتواند به طور قابلتوجهی به کسانی که آن را دارند آسیب برساند .
منبع سایت علم روز