شرطیسازی کلاسیک:
نوشته شده توسط " سول مک لیود "
شرطیسازی کلاسیک , یادگیری از طریق ارتباط است و توسط پاولوف یک روانشناس روسی کشف شدهاست . به عبارت سادهتر , دو محرک با یکدیگر مرتبط هستند تا یک واکنش یاد شده جدید را در یک فرد یا حیوان تولید کنند .
جان واتسون پیشنهاد کرد که فرآیند شرطیسازی کلاسیک ( براساس مشاهدات پاولوف ) میتواند تمام جنبههای روانشناسی انسان را توضیح دهد .
همه چیز از سخنرانی گرفته تا واکنشهای احساسی فقط الگوهای محرک و واکنش بود . واتسن وجود ذهن یا هوشیاری را انکار کرد . واتسون معتقد بود که همه تفاوتهای فردی در رفتار به دلیل تجربههای مختلف یادگیری است . او میگوید :
" ده دوازده فرزند سالم , خوب شکلگرفته , و دنیای خاص خود را به من بدهید تا هر کسی را به صورت تصادفی انتخاب کنم و او را تربیت کنم تا هر نوع تخصصی که ممکن است انتخاب کنم - دکتر , وکیل , هنرمند , تاجر - و , بله , حتی گدا - مرد و دزد , بدون در نظر گرفتن استعدادها , تمایلات , تواناییها , پیشهها و نژاد اجدادش . " .
نمونههای شرطیسازی کلاسیک
سه مرحله شرطیسازی کلاسیک وجود دارد . در هر مرحله , محرکها و پاسخها به اصطلاحات علمی خاصی داده میشوند :
مرحله اول : قبل از شرطیسازی :
در این مرحله , محرک غیر شرطی ( ucs ) یک پاسخ غیر شرطی را تولید میکند .
به عبارت دیگر , این بدان معنی است که یک محرک در محیط یک واکنش / واکنش ایجاد کردهاست که برابر است با یک واکنش طبیعی که به آن آموزش داده نشده است . در این راستا , هنوز هیچ رفتار جدیدی شناختهنشده است .
برای مثال , یک ویروس معده میتواند پاسخ تهوع را ایجاد کند . به عنوان مثال , عطر ( ucs ) میتواند پاسخی از شادی یا میل ( تحریکپذیری ) ایجاد کند .
این مرحله همچنین شامل محرکی دیگر است که تاثیری بر فرد ندارد و محرک خنثی ( ns ) نامیده میشود . ns < number > ۱ < / number > .
محرک خنثی در شرطیسازی کلاسیک پاسخی نمیدهد مگر اینکه با محرک غیر شرطی جفت شود .
مرحله ۲ : طی شرطیسازی :
در طول این مرحله یک محرک که هیچ پاسخی به محرک غیر شرطی ندارد , در این مرحله به محرک شرطیشده ( cs ) شناخته میشود .
برای مثال , یک ویروس معده ( ucs ) ممکن است با خوردن یک ماده غذایی خاص مانند شکلات ( cs ) همراه باشد . همچنین عطر ( ucs ) ممکن است با یک فرد خاص ( cs ) همراه باشد .
برای اینکه شرطیسازی کلاسیک موثر باشد , محرک شرطیشده در مقابل محرک غیر شرطی و یا در طول مدت مشابه رخ میدهد . بنابراین , محرک شرطیشده به عنوان یک نوع علامت یا نشانه محرک غیر شرطی عمل میکند .
اغلب در طول این مرحله , ناخودآگاه باید با cs در تعدادی از موقعیتها یا آزمایشها مرتبط باشد تا یادگیری صورت گیرد . با این حال , یک یادگیری رد ممکن است در مواردی خاص رخ دهد که برای یک ارتباط در طول زمان لازم نیست ( مانند بیمار بودن بعد از مسمومیت غذایی یا نوشیدن زیاد الکل ) .
مرحله بعد : پس از شرطیسازی :
در حال حاضر محرک شرطیشده ( cs ) با محرک غیر شرطی ( ucs ) برای ایجاد یک پاسخ شرطیشده ( cr ) همراه است .
برای مثال , یک فرد ( cs ) که با عطر خوب ( ucs ) مرتبط بوده , اکنون جذاب است ( cr ) . همچنین شکلات ( cs ) که قبل از بیمار توسط یک ویروس خورده شدهبود , اکنون پاسخی از حالت تهوع ( cr ) ایجاد میکند .
آزمایش کوچک آلبرت
سبک کلاسیک آلبرت
ایوان پاول اوف نشان داد که شرطیسازی کلاسیک به حیوانات اعمال میشود . آیا این کار برای انسان نیز صدق میکند ? در یک آزمایش معروف ( با وجود شک و تردید اخلاقی ) , واتسون و دیگران نشان دادند که این کار انجام شدهاست .
منبع سایت روانشناسی ساده